16 _ The first kiss, special kiss

1.1K 244 40
                                    

یونگی نگاهش رو از برگه های قرار داد گرفت و به ساعت روی دستش انداخت. ساعت تقریبا پنج عصر بود و اون تو تمام این مدت اصلا متوجه گذر زمان نشده بود
اگه فقط امگاش اینجا بود...

امروز میزبان ملکه پری زاده ها و پارک کارلوس و جانشینش بودن برای همین بهتر بود که جیمین امروز تو اقامتگاه اصلی پک نباشه

به هرحال خود جیمین هم اینو قبول کرده بود بنظر امروز کار خاصی داشت

ولف لند بین مرز های غرب دور که بخشی از جهنم و سرزمین پری ها بود ولی چون مرز های حاصلخیز متعلق به ولف لند یا همون 0.1.1 بودن این دو سرزمین همیشه نیازمند صلح با گرگ ها بودن

الفا های قبلی هیچکدوم موافق به صلح بین مرز‌ ها نبودن چون نیازی بهش داشتن. بین هر هفت پادشاهی هیچ ارتشی به پای ارتیش گرگینه ها نمیرسید

قوی...

مجهز...

جنگجو...

از اونجایی که این پیشنهاد تو دوره پادشاهی پدرش مطرح نشده بود حالا سلین ملکه پری زاده ها که به مهربانی بی اندازه و زیبایی زبان زدش مشهور بود این پیشنهاد رو مطرح کرده بود و یونگی با اغوش باز هردوشون رو به ولف لند دعوت کرده بود تا شاید بتونن به یک نتیجه ای برسن

پس فقط باید امیدوار میبود لونا کاراشتباهی نکنه

(فلش بک سه روز پیش)

- جیمین.. پارک جیمین

الفا لبخند کمرنگی که خیلی کم پیش میومد روی لب هاش بشینه رو زد و به نرمی لب زد

- یک اسم زیبا برای یک امگای زیبا
جیمین با لبخند کوچیکی گونه های سرخش رو توی سینه الفا قایم کرد و با خجالت لب زد

- تو خیلی بی پروایی

یونگی دستش رو زیر چونه امگا زد و سرش رو با اعمال کمی فشار سرش رو بالا اورد

- از من خجالت نکش

یونگی گفت اروم پیشونی امگا رو بوسید

- باشه..؟

جیمین اما سرمست از حسی که اون بوسه بهش داده بود؛ لب هاشو تو دهنش کشید تا مثل احمقا لبخند نزنه و در جواب با سر تایید کرد

دستش رو تو موهای مشکی و نرم یونگی کشید. موهاش واقعا نرم و خوش حالت بودن. لخت و دوست داشتنی

امگا بی مقدمه لب زد

- موهای مشکی و پوست سفید... مثل سفید برفی

یونگی حلقه دست هاشو دور کمر امگا تنگ تر کرد و ابرویی بلا انداخت

- سفید برفی ها..؟

امگا تو گلو خندید و بازم با سر تایید کرد. هیچوقت الفایی رو ندیده بود که تا این حد نرم و لطیف با کسی برخورد کنه

KING of the sin's LANDWhere stories live. Discover now