e11

552 153 50
                                    

وانگجی سریع تایپ کرد

"پس... با این حساب چه بلایی سر اون پول اومد؟ اگه مبلغ نسبتا زیادی بوده‌...و تو هم برخلاف قولی که دادی اونو برنده شدی.‌‌.. یعنی برای کاری بهش نیاز داشتی... خب اون چیه؟"

بعد از چند دقیقه جواب اومد
"خب... من..."

وانگجی منتظر موند...
جمله ی "...is typing" نشون میداد که برادرش داره مینویسه..‌.

بلاخره پیام اومد
"برای اینکه درک کنی... باید از یکم قبل بگم...راستش... درباره ی مرگ مادرمون..."

وانگجی سری تکون داد ... حالا فهمید که چرا تایپ جمله ش انقدر طول کشیده...

پس نوشت
"خب؟ من همین جام..."

بلاخره بعد از یک ربع پیام شیچن اومد

"وقتی که مادر و پدرمون از هم جدا شدن...اوایل مامان سعی میکرد نشون بده که حالش خیلی خوبه... چند تا خونه با پولی که از پدر گرفته بود خرید...

ولی کم تر شش ماه... معتاد به قمار کردن شد و همه چیزو از دست داد.. اون خونه ای که الان توشی... اخرین چیزی بود که باقی موند... یکم طول کشید اما خودش رو ترک داد ولی بعدش افسردگی بدی گرفت و اخرش هم... تقریبا پنج سال پیش خودکشی کرد‌‌‌..."

وانگجی به صفحه ی موبایلش خیره موند تا اینکه بلاخره پیام بعدی اومد

"ولی خب خودکشی ای که کرد دلیل مرگش تو اون لحظه نبود..‌ مامان دو روزی توی بیمارستان بستری بود و بعد ... "

وانگجی اروم با دستش روی چشم هاش کشید تا اشک هایی که باعث تاری دیدش شده بودند رو پس بزنه... تایپ کرد
"میفهمم..."

خیلی زود پیام اومد
"اون زمان ... برای بیمارستان پول لازم داشتم... همسایه مون... اون خیلی کمک کرد ولی بازم پول کم بود... و مک با خودم فکر کردم که...ووشیان واقعا به اون پول نیازی نداره... برای همین... بر خلاف قولی که به هم داده بودیم... مسابقه رو بردم‌.."

وانگجی اخمی کرد و نوشت
"خب پس چرا براش توضیح ندادی؟ اگه میگفتی اون قطعا درک میکرد!"

جواب شیچن خیلی سریع اومد
"سعی کردم... ولی از فرداش...باهام حرف نزد... بعد هم که به خاطر مراسم مامان مدتی رو مدرسه نرفتم... و وقتی برگشتم... حس کردم همین حالاش هم دوست های جدیدی داره..."

وانگجی جواب داد
"متوجه ام... خودت رو ناراحت نکن..."

و بحث رو عوض کرد
"بگذریم... اوضاع خونه چطوره؟"

#

وانگجی اروم وارد مدرسه شد...
نمیدونست حالا باید چی کار کنه؟

با ووشیان در باره اتفاقی که سال ها پیش افتاده حرف بزنه و سو تفاهم ها رو رفع کنه یا...

switch lifeWhere stories live. Discover now