Part 23: Liar!

817 222 346
                                    

پارت ۲۳: دروغگو

سارا نگاه های مشکوکی به جین که حین غذاخوردن مشغول حرف زدن با یونگی و تهیونگ بود می انداخت و بدون این که دست از خیره شدن بهش بکشه چنگالش رو توی ظرفش میکشید

رفتار عجیبی بود ولی به نظر سارا رفتار های سوکجین عجیب تر از اون بود

چند روز بود کلافه و عصبی به نظر میرسید ولی به محض دیدن یونگی یا جونگکوک لبخند عمیقی میزد و کاملا رفتارش تغییر میکرد

سارا میدونست مشکلی وجود داره و با تماس اون روز نامجون شکش به یقین تبدیل شد

دوست پسرش ازش خواسته بود بدون این که به کسی چیزی بگه وسایلش رو جمع کنه و به سرعت خودش رو به زوریخ برسونه

سارا زنی نبود که بدون پرسش و مخالفت کاری که بهش گفته میشد انجام بده. برای همین بعد از چندبار سوال پرسیدن تونست متوجه شه نامجون کار اشتباهی کرده و میخواد قبل از متوجه شدن بقیه فرار کنن

بعد از اون هم بدون این که اجازه بده زن ازش چیزی بپرسه تماسشون رو به پایان رسونده بود.

به محض تموم شدن غذا سارا کارهای روزمره اش رو توی پایگاه به اتمام رسوند و به سمت اتاقش رفت

در رو پشت سرش بست و با استرس مشغول جمع کرد وسایل اضطراریش شد.

نمیدونست چرا نامجون این رو ازش خواسته ولی حدس میزد اگر کسی چیزی درباره‌اش بفهمه کار مرد تمومه

تا نیمه شب منتظر شد که پایگاه ساکت بشه و بعد از اون با ذهنی که از آشفتگی چیزی تا انفجارش نمونده بود از اتاق خارج شد

ولی چند قدم بیشتر بر نداشته بود که چیزی باعث شد به سمت ته راهرو، جایی که اتاق جیمین قرار داشت بچرخه و اخمهاش رو توی هم بکشه

اگر نامجون فرار کرده پس جیمین الان کجا بود؟

با قدم های آروم به سمت اتاق پسر جوون رفت و بی صدا در اتاق رو باز کرد

با دیدن جسمی که روی تخت دراز کشیده بود چشم هاش رو باریک کرد و زیاد طول نکشید که جونگکوک رو تشخیص بده.

پسر بالش جیمین رو بغل کرده و احتمالش در حال دیدن رویاهای شیرین بود

سارا میدونست جایی از ماجرا اشتباهه ولی نمی‌دونست باید چیکار کنه

ساکش رو روی زمین گذاشت و به سمت اتاق فرمانده چرخید

نوری که از زیر بیرون پخش میشد بهش فهموند که برق روشنه

جراتش رو جمع کرد و قدمی جلو رفت به آرومی در زد و منتظر شد

با شنیدن صدای یونگی که اجازه‌ی ورود داد در رو باز کرد و توی اتاق سرک کشید با دیدن جین که پشت میز نشسته بود آهی کشید: فرمانده...میشه صحبت کنیم؟

𝐆𝐨𝐥𝐝𝐞𝐧 𝐁𝐥𝐨𝐨𝐝 | 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧Where stories live. Discover now