مطمئن شید پارت ها رو به ترتیب بخونید جون امروز ۳ تا آپ کردم 😘
___________________________________________***
از شوک پدرش استفاده کرد . چاقو رو برداشت . زخم نسبتا عمیقی روی پهلوش به وجود آورد و بعد به سمت پله ها دوید . صدای فریاد پدرشرو پشت سرش شنید و بعد یقه اش به عقب کشیده شد.
در یک حرکت آنی از هودش گشادش به بیرون سر خورد و از پله ها به سمت پایین سقوط کرد .
پله ها رو به سمت پایین قلت خورد . جز یه بافتنی که به هیچ وجه گرما نداشت چیزی تنش نبود . درد داشت . ترسیده بود . اما نمیتونست متوقف شه .
به سختی از جا بلند شد و به سمت در دوید .
_ دن...
_ زین...
صدای استفان و تالیا رو پشت سرش میشنید اما متوقف نشد .
خونی که از بینیش سرازیر شده بود رو احساس کرد .
شکمش کبود شده بود و گوشش زخمی بود .
نمیتونست وحشت چند دقیقه قبل رو فراموش کنه .
در خونه رو باز کرد و هوای سرد زمستونی به صورتش برخورد کرد.
متوقف نشد . با تمام وجود به سمت خوابگاه پسر ها میدوید . چیزی برای از دست دادن نبود . باید کوین رو فراری میداد . و بعد ...
اهمیت نمیداد چه بلایی سر خودش بیاد ...
زمین از شدت سرما و برف یخ زده بود . پاهای زین برهنه بود و مدام لیز میخورد . چندین بار روی زمین افتاد و دوباره بلند شد .
_ کوین ...
با تمام توان فریاد میزد.
_ کوین ...
چراغ خونه های شهرک دونه دونه روشن میشد .
مردم کنجکاو بیرون میومدن تا بدونن چه اتفاقی در حال رخ دادنه .
_ کوین.
با وحشت فریاد زد . صداش گرفته بود . بدنش یخ کرده بود . درد داشت و زمان مثل شن هایی روان در مشت کوکی خردسال ، به سمت زمین سرازیر میشد .
هری رو از فاصله ای نه چندان دور دید : کوین ...
دوباره فریاد زد و بعد از چند لحظه لیام با اخمی از سر گیجی ازخوابگاه بیروندوید : زین ...
_ کوین ...
چشمهاش با وحشت گرد شد. پسرک رو به روش زخمی و خونین و کاملا بهم ریخته بود .استفان رو پشت سر زین دید . از روی غریزه به سمت پسر پا تند کرد .
ذهنش هشدار میداد . بوی خطر رو مثل افسری حرفه ای بو کشید و بلا فاصله برای محافظت از تنها شاهد پرونده آماده شد.
YOU ARE READING
《deep in shadows ♤ در عمق سایه ها》
Fanfiction[ کامل شده] هشدار : این بوک ممکنه شامل صحنه های دلخراش باشه . اما هپی اندینگه. مواظب روحیتون باشید. __________________________________________ _ من چی؟ _ تو؟ تو تماماً سایه ای ... میخوام ببینم پشت این سایه ها چی پنهون کردی ... _____________________...