سلام دوستان👋🏻
تانا هستم...
تا الان که rude رو داخل واتپد اپلود میکنم، بالای هزار دانلود داشته ومیدونم که بعضیا این فیکشن رو کامل خوندن.
دلیل اپلود دوباره ش داخل این برنامه، به خواست خود نویسنده هست و شرطش برای ادامه ترجمه داستان ها همینه!
ممنون میشم کسایی که قبلا خوندنش دوباره بهش عشق بورزن و کامنت و ووت بدن🤍 این مهربونی شما رو میرسونه✨
فیکشن های دیگه هم به مرور زمان اضافه میشن و درخواست دوباره من برای اون داستان ها هم همینه :)
تمام داستان ها با ادیت خیلی زیادی گذاشته میشن. پس اگر دوست دارید دوباره بخونیدش، بدونید که از لحاظ نوشتاری و نگارشی کاملا متفاوت هستن.این قسمت برای کسایی هست که تاحالا فیکشن رو نخوندن و با روش ترجمه من آشنا نیستن:
۱. ترجمه بعضی از کلمات مثل: کیوت، بیبی، فاک، آیس امریکانو و... باعث میشه معنی کلمات اونطور که باید به مخاطب نرسه. من میتونم کیوت رو بامزه و یا بیبی رو عزیزم ترجمه کنم ولی خب این معانی مد نظر نویسنده نیست.
۲. چیزی که توی فیک زیاد استفاده شده، کلماتی مثل: هیونگ، اوپا، آجوما و الفاظ کره ای هست که معادل فارسی صحیحی ندارن. استفاده از این کلمات به سلیقه نویسنده بوده و از دست مترجم خارجه.
۳. این فیک با ژانر اسمات صحنه های +۱۸ زیادی داره که مشخص میکنم🔞 ولی خودتون به خودتون احترام بذارید و اگر میبینید شرایط مناسب برای خوندنش رو ندارید، بزنید جلو. مطمئنا چیزی رو از دست نمیدید.
۴. در پایان این فیکشن، اشاره کوچیکی به محتوای امپرگ شده اما کسایی که از این ژانر خوششون نمیاد، نگران نباشن. امپرگ اون قسمت تخیلی نیست و توضیح مختصری از پیشرفت علم درباره بارداری مردانه، پس با بکهیون باردار مواجه نمیشید. افتر استوری RUDE امپرگ هست که شاید ترجمه نشه. با این وجود، من "امپرگ" رو از بین ژانرها حذف کردم.
۵. خواهشا به علامت هایی که قبل از نقل قول ها هست توجه کنید. تا جایی که تونستم از تکرار اسم پرهیز کردم. طبق علامت ها توجه کنید کی داره صحبت میکنه.
۶. و برای هزارمین بار در طول آپلود این فیکشن میگم که RUDE محارم نیست و هیچ ربطی به اینطور موارد نداره. با خوندنش خودتون متوجه روند میشید.
۷. لطفا ووت و کامنت یادتون نره✨ این تنها و بزرگترین لطفی هست که میتونید به یک مترجم و نویسنده کنید :)
YOU ARE READING
Rude "persian ver" [Complete]
Fanfictionبکهیون، دانش آموزی گستاخ و بی ادب توی دبیرستانشونه. بخاطر همین آقای بیون تصمیم میگیره پسرشو به خونه مادربزرگش توی سئول بفرسته. و این برای بکهیون افتضاحه... ولی از اونجایی که با بستن حساب بانکیش تهدیدش میکنن، مجبور میشه به حرف پدرش گوش بده. بالاخره ب...