♪WARM♪

218 63 2
                                    

_ تو دایی اقعیم نیستی و... مامانم ازت متنفر بوده؟ بخاطر همین هیچوقت نیومدی لندن؟

باورش نمیشد چند ثانیه پیش چی شنیده، حتی یک درصد هم به ذهنش نرسیده بود ممکنه چانیول دایی واقعیش نباشه.

+ هیون!

با چهره ای که ناباوری رو فریاد میزد، به مردی که حالا بهش نزدیک شده بود، نگاه کرد.

_ پس... همش تقصیر مامانم بود؟

+ اینطور که فکر میکنی نیست، من...

_ و تو گذاشتی من آدم بده بشم و چون فکر میکردم قولتو شکستی، ازت متنفر باشم؟

هجوم اشک رو به چشماش احساس میکرد.
تمام سیزده سال گذشته، با تنفر از داییش بزرگ شده بود و امروز فهمیده بود دایی واقعیش نیست و به همین دلیل، مادرش ازش متنفر بوده.

+ نه، تقصیر مادرت نیست...

آقای بیون، بین حرف چانیول پرید و بهش نزدیک شد.

-- درسته، بکهیون. مادرت از چانیول متنفر بود و ازش قول گرفت هیچوقت بهت نزدیک نشه.

+ هیونگ! این چرت و پرتا رو درباره نونام نگو و بد نشونش نده!

-- باید واقعیت رو بدونه.

اشکاش دونه دونه روی گونه های سفیدش سُر خوردن. واقعیت دردناکی بود.
چطور امکان داشت؟

نگاهش به سمت داییش برگشت.
مردی که همیشه بهش اهمیت میداد، مردی که به اندازه تمام دنیا عاشقش بود، مردی که هیچوقت توی بدست آوردن دلش شکست نخورده بود...

چرا باید ازش متنفر میشد؟ 13 سال ازش متنفر بود چون فکر میکرد قولشو شکسته اما نمیدونست داییشم داستان دردناکی برای گفتن داره.

حرفای خانوم پارک توی اتاق نقاشی مادرش رو به یاد آورد. اگه یه کم دقت میکرد، متوجه میشد مادر بزرگش اشاره کوچیکی به این موضوع کرده بود که سوجونگ از وقتی چانیول به اون خونه اومده، ازش متنفر بوده.

حتی زمان بچگیشو هم به یاد آورد...
هر وقت میرفتن مادرشو توی بیمارستان ببینن، چانیول هیچوقت همراهشون نمیومد. حتی تا اونجا با ماشین میرسوندشون و تا پشت در اتاق همراهیش میکرد اما بکهیونو تنها داخل میفرستاد و منتظرش میموند.

حتی یادش میومد هروقت درباره داییش برای مادرش صحبت میکرد، چهرش توهم میرفت و پر از نفرت میشد.
حالا همه چیز با عقل جور درمیومد...

اگه سوجونگ انقدر از برادر ناتنیش متنفر بود...
شاید به همین دلیل چانیول هیچوقت به دیدنش نیومد. پس، همه چیز تقصیر مادرش بود... نه داییش.
و این یعنی تمام 13 سال گذشته رو با تنفر از چانیول هدر داده.

خودش میدونست داییش هیچوقت بخاطر ثروت و مقام بهش نزدیک نشده، چون اون مرد با رفتار و عملش ثابت کرده بود جانشین اصلی گروه پارک، بیون بکهیونه.

Rude "persian ver" [Complete]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora