#36

2.7K 322 366
                                    

پوستر نقش‌های فرعی‌تر (لی‌تائو)

اینطوری که من توی پوستر درست کردن پیشرفت کردم باید یه دستی به پوستر اصلی داستان و ویکوک جذابمون هم بکشم❤️‍🔥

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

اینطوری که من توی پوستر درست کردن پیشرفت کردم باید یه دستی به پوستر اصلی داستان و ویکوک جذابمون هم بکشم❤️‍🔥

────────────

🔞
این قسمت ممکن است حاوی صحنه‌های خشونت جنسی‌ای باشد که برای هرکسی مناسب نیست.
🔞

با نیش باز و مردمک‌هایی که از عشق زیاد برق می‌زدن، خیره‌ی همدیگه بودن و حتی حاضر نبودن یک صدم ثانیه رو با پلک زدنشون به هدر بدن. جونگ‌کوک، موهاش رو که کمی بلند شده بود، نمایشی پشت گوشش فرستاد و عشوه خرکی اومد. وینسنت در جوابش ابرویی بالا انداخت و با لبخند ملایمی که صد سال یک بار ازش دیده می‌شد، دل جونگ‌کوک رو برای یه بوسه‌ی ریز و کوتاه روی لب‌های خشکش به ضعف انداخت. لعنت به اون فاصله‌ی هفت متری کوچه که اجازه‌ی رسیدن لب‌های دلتنگشون رو به همدیگه نمی‌داد. این چند ثانیه نگاه کوتاه، به تمام ثانیه‌های به دردنخور زندگیشون که بدون همدیگه گذشت می‌ارزید.
وینسنت به ساعتش نگاهی انداخت و رو به همسایه‌‌ای که کل فکر و قلبش رو تصاحب کرده بود، گفت:
_ دو ساعته که از نُه گذشته. نباید الان توی کلابِ من، روی صحنه‌ی رقص باشی؟
واسه‌ی دیدن جونگ‌کوک، این تنها بهونه‌ی منطقی و در عین حال مسخره‌ای بود که می‌تونست بیاره! این دفعه باید تمام دوربین‌های کلاب رو به محض ورود جونگ‌کوکش روی پسر تنظیم کنه تا از زوایای مختلف، از راه رفتنش، حرکت دست‌هاش و کوچیک‌ترین انقباض ماهیچه‌های صورتش یه فیلم طولانی و جذاب بگیره.

جونگ‌کوک با لبخند گشادی که دندون‌های خرگوشیش رو بیرون می‌نداخت، بلیزش رو توی یه حرکت از سرش بیرون آورد و شروع کرد به نمایشی باد زدن خودش با اون یه تیکه پارچه. لعنتی انقدر جذاب و پرستیدنی بود که نفس وینسنت رو به اندازه‌ی چندین هزار تپش قلب خودش برای اون مرد به تعویق انداخت!
+ از شغلم استعفا دادم، همسایه. ولی اگه بخوای می‌تونم همینجا یه نمایش اختصاصی مخصوصت اجرا کنم؟

وینسنت لب باز کرد که جوابش رو بده اما صدای مزاحم و کرکننده‌ی آژیر آمبولانسی که با سرعت نور از کوچه رد می‌شد و جلوی کلاب نگه می‌داشت، اجازه‌ی رسیدن حتی یک کلمه از جملاتش رو به جونگ‌کوک نداد.

Livid Heart🖤🚬 | VkookWhere stories live. Discover now