8

6.8K 627 210
                                    

طبق عادت همیشگیم صبح زود بیدار شدم
به ساعت نگاه کردم
۷ بود
هری باید سرکار یا همچین چیزایی بره نه؟

از روی تخت دو نفره اتاق ۲۰ متری مهمان که اندازه کل خونه قبلیمون بود بلند شدم

ببینم اونا حتی دراشونم با تخت و کمدا و دیواراشون ست میکنن؟ست اتاق سفید مشکی بود
دو تا در سفید توی اتاق بود؛یکی اونی که دیشب واردش شدیم با یکی دیگه

رفتم سمتش و دستگیره رو کشیدم پایین و بازش کردم
یه حموم‌ با مجهزات کامل و یه دستشویی حدود ۵ متر اونورترش
یه روشویی کوچیکم داشت که جلوش موکت بود و انگار ازش به عنوان رختکنم میشد استفاده کرد

رفتم داخل و جیش کردم و بعد دست و رومو شستم و با دیدن دندونام حس کردم احتیاج شدیدی به مسواک دارم!

حدس زدم که تو کابینت بالای روشویی باید یه چیزایی باشه

من دندونامو مسواک کردم بعد از اینکه در اون کمدُ باز کردم و یه مسواک نو از توش برداشتم و بسته بندیشو پاره کردم

با دیدن این همه شامپو و صابون و انواع کرم هایی که بنظر بوی خوبی میدادن(لوسیون منظورشه) بدنم التماس میکرد که اونو بذارم توی وان و بدون عجله برای اولین بار خودمو درست حسابی تمیز کنم بدون اینکه نگران این باشم که اقای فیلیپ باهام دعوا کنه چون ممکنه قبض آبشون زیادتر از حد معمولش بشه

اما با خودم گفتم شاید هری ناراحت بشه و تصمیم گرفتم بعدا ازش اجازه بگیرم

از حموم بیرون اومدم و متوجه شدم که ساعت ۷ونیمه
من نیم ساعته اون تو بودم!؟؟

صدای غرغر شکمم منو به خودم اورد

نمیدونم اجازه دادم از اتاق بیرون برم یا نه؟

به فیزی نگاه کردم که خوابِ خواب بود

همیشه صبحای زود به زور بیدار میشد و تا چند ساعت بداخلاق بود
گذاشتم بخوابه و در اتاقُ باز کردم رفتم پایین
یکم اینور اونورُ نگاه کردم و اشپزخونه رو دیدم و رفتم سمتش

با دیدن یه زن که پشتش بهم بود تعجب کردم
اون موهای لخت بلوند بلند که تا پایین کمرش بود داشت و یه دامن صورتی تنگ پوشیده بود و لباسشو نمیدیدم چون زیر موهاش قایم شده بود اما بازوهاش لخت بودن

ببینم اون خدمتکاری چیزیه؟
اخه خدمتکارا که...

اون یه جیغ تو گلوی خفه وسط فکر من کشید و یکم پرید بعد از اینکه برگشت و منو دید که دارم بر و بر نگاش میکنم

اون دیگه چه کوفتیه دور گردنش؟؟
یه گردنبنده شبیه قلاده؟ یا چی؟ واقعا قلادس؟؟اخه...

یه کفگیر چوبی دستش بود که با حالت تهدید بالا اوردش

-تو دیگه کی ای؟
با اون صدای جیغ جیغوش با لحن بی ادبانه ای گفت
خب از همین الان ازش بدم میاد

My Hero DaddyWhere stories live. Discover now