41

6.3K 588 528
                                    

راجب ام ویه هری هیچ ایده ای ندارم. استیل پوکر😐
__________________________________________
Loui's POV

هری منو حوله پیچ کرد و از حموم بیرون فرستاد و بهم گفت منتظرش بمونم تا خودشو__منظورم اینه که خودشو__ بشوره

از حموم با سری افتاده و نقشه ای شکست خورده بیرون اومدم و بعد چند دقیقه هری با یه حوله سفید که دور کمرش بسته بود درومد
با حوله خودم تن و موهامو خوب خشک کرد قبل اینکه دم طوسی سفیدمو دوباره برام گذاشت

ه-دستا بالا
سریع دستامو بردم بالا و یه تاپ شل سفید تنم کرد. یه جین ابی کمرنگم پوشیدم و سوییشرتمم روش.دممو زیر فاق شلوارم چپوندم. یکم اذیت میکرد ولی خب... چیکار کنم چاره ای نبود

نشوندتم روی صندلی جلوی دراور و سشوارو از تو کمد برداشت و موهامو با سشوار خشک کرد و یکمم حالت داد
ه-خب.. حالا دیگه اماده ای

بلند شدم و یه لبخند مصنوعی زدم
ل-اوهوم. مرسی

هری یه لبخند زد و سرمو بوسید و بهم گفت که بیرون منتظرش بمونم تا لباساشو بپوشه. دلم میخواست بگم نمیرم و میمونم تا حوله شو در بیاره ولی با فکر اینکه چیز بی فایده ایه و در هر حال منو بیرون میفرسته به حرفش گوش کردم و از اتاق بیرون اومدم.

کاش حداقل میگفتم موهاشو من سشوار بکشم شاید میذاشت...

چند دقیقه ای جلوی تلوزیون نشستم و منتظرش موندم تا بالاخره اومد و.... شت...

یه جین مشکی تنگ پوشیده بود که پاهای خوش فرمشو کاملا نشون میداد. دکمه های پیرهن مردونه سفید نازکش تا روی سینش باز بودن و از زیر لباس تتو ها و نوک سینش معلوم بودن و کت تک کبریتی مشکی تیپشو کامل میکرد.فرهای نم دار قهوه ایش با سرکشی روی شونه های ریخته بودن و اخم کوچیکی که به طور معمول روی پیشونیش جا خوش کرده چهرشو صدبرابر جذاب تر کرده بود.

لعنتی

با تمام اذیتایی که میکنه‌ اما

من این مرد و خیلی دوستش دارم.

***

به کلاب که رسیدیم مثه دفعه قبل طبقه پایین شلوغ بود و همه داشتن میرقصیدن اما ایندفعه همینطور پایین موندیم و هری روی صندلی پشت بار نشست

+ئه نشین بیا بریم برقصیم دیگه
در حالی که دستشو میکشیدم گفتم ولی اون بجاش منو کشید تو بغلش و روی پاش نشوندتم و بات پلاگ توی باسنم جابه جا شد که بخاطرش یکم تکون خوردم
ه-بیا یکم بشینیم تا بعد

+پس زنگ بزن ببینیم زین اینا کجان

سرشو برد تو گردنم و نفس کشید
ه-کم کم پیداشون میشه...

یه پسر جوون بلوند اومد سمتمون و ازمون پرسید که چی میخوریم. هری تکیلا خواست و اجازه نداد من چیزی بگم
اخم کردم و سرمو پایین انداختم

My Hero DaddyWhere stories live. Discover now