-ددی... من مال توام... روی من نشونه بزار
حرفاش باعث میشد حرکاتمو تندتر کنم و زیر رونای تپلشو بگیرم و همینجور که دستاش دور گردنم بود از جام بلند شم و روی اپن بشونمش
بعد از اینکه مطمئن شدم جای لاوبایتام میمونه و کبود میشه رفتم پایین تر و سینشو کردم تو دهنم و محکم مک میزدم که باعث میشد لویی اه بکشه و ناله کنه
دستاشو دوباره دور گردنم حلقه کرد و انگشتاشو فرو کرد تو موهام که باعث شد جَری تر بشم و با اون یکی دستم سینه چپشو تو مشتم بگیرم و فشارش بدم
نوک سینشو گاز گرفتم که جیغ زد و سریع با لبام صداشو خفه کردم
+هیشش... صداتو نگه دار بیبی بوی... بعدا بیشتر لازمت میشه
دوباره رفتم سمت سینه هاش و وسطشونو بوسه های کوچولو گذاشتم و تا شلوارکش بوسه هامو ادامه دادم
دستمُ گذاشتم رو کمر شلوارکش که بکشمش پایین اما لویی با گذاشتن دستش رو دستام مانع شد و باعث شد با تعجب نگاش کنم
-ددی.. من... میشه... میشه بزاری...
و بعد به دیکم اشاره کرد
نیشخند زدم
+تو چی میخوای کوچولو؟
-میخوام... مزت کنم ددی..
از روی اپن بلندش کردم و گذاشتمش زمین که سریع با نگاه کردن به چشمام ازم اجازه خواست تا شلوارک سرمه ایمو در بیاره و به محض اینکه با اشاره سرم بهش اجازه دادم معطل نکرد و شلوارکمو کشید پایین و هلم داد سمت صندلی
نشستم و پاهامو از هم فاصله دادم
اول از روی باکسرم با اون دستای کوچولوش باهام ور رفت و وقتی دیگه نتونستم تحمل کنم ناله کردم
بلند شدمو باکسرمم کشیدم پایین و دوباره نشستم
+فقط...بکنش تو دهنت لو
لویی یکم با تردید نگاش کرد و دستاشو دورش حلقه کرد و روی رگ هاش که الان حسابی برامده شده بودن دست کشید
من دارم میترکم
+لو... فک کن یه ابنباته...
لویی یکم نگام کرد و همونطور که چشماش تو چشمام بود سر آبنباتشو کرد تو دهنش و مک زد
چشمامو بستم و سرمو بردم عقب
میخوای دیوونم کنی بچه؟
-ددی نگام کن
نگاش کردم و قیافه معصومشو دیدم که لباشو مثل یه حلقه سفت کرده و روی دیکم میکشه و با زبونش لیس میزنه و گاهی وقتام مک های محکم میزنه که باعث میشه دستام بره تو موهاش و اونا رو بکشم و لویی از درد ناله کنه
یکم دیگه گذشت و حس کردم که دارم میام
کمرمو تکون دادم که باعث شد به ته حلقش بخوره و عق بزنه
KAMU SEDANG MEMBACA
My Hero Daddy
Fiksi PenggemarKitten & Daddy😻🙇 -دوستت دارم به اندازه بزرگترین اشتباهم ******