Louie's situation:
"Third-person POV"لویی تو تخت دراز کشیده بود و به امشبش فکر میکرد.
خل بازی هاشون تو فروشگاه غذای بدمزه و شورشون امشب به اندازه یک سال خندیده بود.
آخر شب و بغل کردن هری برای خداحافظی...
احساس می کنه بازم یکی کنارش هست داره بازم احساس آرامش میکنه...
لویی دوباره نه، هر وقت احساس آرامش داشته ازش خیلی بد گرفتنش نمی خواد هری رو هم ازش بگیرن...
تروی یه مدت باعث آرامشش ولی الان فقط باعث میشه وحشی بشه مثل اون شب که درختو قطع کرد.
یاد تروی افتاد و اونشبی که داشت میرفت خونه...
نوشت و نوشت تا یه شعر کامل و خوب شد و آماده برای خوندن فقط باید هری نظر میداد گذاشتش کنار تختش و خوابید.
*
*
*
*
*Harry's situation:
"Third-person POV"هری موقع خواب یاد کاراش با لویی افتاد و لبخند زد.
باید به زودی راجب حسش به لویی مطمئن میشد باید یه دختر برای خودش پیدا کنه.
کاغذو از تو جیب لباسش درآورد و سعی کرد که ادامه شعرشو بنویسه.
keep holding on_Avril Lavigne 🎼
when it gets cold
and it feels like the end
there's no place to go
you know I wont give in
no,I won't give inآره هری و لویی با هم از مشکلات در میشن با هم و کنار هم فقط باید قوی بمونن و کنار همدیگه بمونن.
keep holding on
cause you know we'll make it through
we'll make it through
just stay strong
cause you know I'm here for you
I'm here for you
there's nothing you could say
nothing you could do
there is no other way when it comes to the truth
so keep holding on
cause you know we'll make it through
we'll make it through
...هری اونو کامل نوشت و خوابید...
هری صبح بیدار شد و کاغذ شعروشو گذاشت تو جیبش و رفت سمت خونه لویی تا با هم صبحونه بخورن.
اون به لویی قول داده بود و اصلا اگه قولم نمیداد نمی تونست نگرانیشو کنترل کنه که اون غذا خورده یا نه؟
رفت جلوی درو و زنگو زد.
اون میمیره که چهره ی لویی رو دوباره همون طوری خوابالو و بانمک ببینه ولی انگار امروز قرار نیست...
هری به لویی نگاه کرد موهاش مرتب و شونه شده بود لباسش به عنوان لباس خونگی خیلی خوب بود و خیلیم سرحال بود...
"هی هری"
"هی لو تو عالی به نظر میای"
YOU ARE READING
sign of the times(L.S)
Fanfictionwhy are we always stuck and running from the bullets? (persian story of larry stylinson) cover by: lovely @IWontBeTheOne ❤❤❤