sign of the times(L.S)

chapter 33

Louis's situation:
Third-person POV""

اون ماشینو تعقیب میکرد و چشم ازش برنمیداشت.میتونست چشم های راننده رو حس کنه که نگاش میکنن و نگرانیش بیشتر میشد چون میدید لویی دنبالشون میره و سرعتشو زیادتر میکرد،مثل یه دزد...

از عصبانیت دندوناش به هم می خوردن و پاشو بیشتر روی پدال گاز فشار میداد.

راننده ی ماشین چند باری این طرف و اون طرف پیچید و لویی تک تک اون راه ها رو دنبالش رفت و به چشمای اشکی هری فکر کرد و دیوونه شد...

اصلا معلوم بود چش بود؟

لویی به ترسیدن هری فکر کرد و دیوونه شد...

"دارم میام هری، تحمل کن!"

زیر لب گفت و فرمونو بیشتر توی دستش فشار داد؛به یه دوراهی رسید و وقتی فهمید اصلا حواسش نبوده که اون ماشین کدوم سمت رفته سرشو سه بار به فرمون کوبید.

"احمق،احمق،احمق"

ولی این دفعه با خودش بود نه هری.

*
*
*
*
*
Harry's situation:
"Third-person POV"
"داری منو کجا میبری؟"

هری با جیغ پرسید و ترسیده به ایان نگاه کرد؛مثل اینکه اشتباه کرده بود به این پسر اطمینان کرده بود.

"مگه تو گفتی جایی بریم؟دارم تو خیابونا میگردم بلکه حال تو خوب بشه."

هری با بدبختی به اون پسر مرموز و البته خوشتیپ و هات نگاه کرد و دوباره حواسشو جمع گوشیش کرد و دوباره تماس لویی رو ریجکت کرد.

"میشه منو ببری به عمارت استایلز"

ایان با دهن باز به هری نگاه کرد؛مثل اینکه اون پسر خوشگل و با نمکی که الان کنارش نشسته واقعا پسر رابین استایلزه.

"البته آقای استایلز"

هری چشماشو چرخوند.

"حالا که فهمیدی من پسر وزیرم لازم نیست باهام رسمی حرف بزنی ایان"

ایان لبخندی زد و مسیرشو توی مپ ماشینش زد و به سمت عمارت استایلز حرکت کرد.

*
*
*
*
*
Louis's situation:
"Third-person POV"

دوباره سوار ماشین شد و به سمت جهتی رفت که دلش بهش میگفت.

باید به پلیس زنگ میزد؟

سرشو تکون داد و این افکار منفی رو از سرش بیرون کرد ولی باید یه کاری میکرد...گوشیشو چنگ زد و برای هزارمین بار شماره ی هری رو گرفت و دوباره تماسش ریجکت شد نمی دونست این ریجکت شدن از طرف خودِ هریه یا اون راننده.

نا امید به کانتکتش نگاه کرد و اسم لیام به چشمش خورد،باید بهش زنگ میزد؟...با یه تصمیم ناگهانی شماره ی لیام رو گرفت و بعد از اینکه فهمید خاموشه ناامید آه کشید و دوباره وارد کانتکتش شد.