Harry's situation:
"Third-person POV"از خواب بیدار شد و به پای لختی که روی پاش افتاده بود و خیلی هم ظریف بود نگاه کرد؛با گیجی اخم کرد و سرش رو برگردوند که صاحب اون پا رو ببینه و چشمش به دو تا چیز گرد و قلنبه خورد.
سینه های اون آدم،هر کسی که بود،خیلی بزرگ بود و باعث شد هری بهشون خیره بشه.
اون دیشب اولین سکسشو تجربه کرده بود و باعثش هم ایان بود.
از جاش بلند شد و سمت ایان رفت که طرف دیگه ی تخت خوابیده بود.
"ایان؟...ایان بیدار شو"
ایان با فشار دستای هری روی بدنش از خواب بیدار شد و با گیجی به هری نگاه کرد.هری بالاسرِ ایان چیکار میکرد؟
"هری چی شده؟تو اینجا چیکار میکنی؟"
ایان بد مست نبود ولی وقتی مست میکرد بعدا هیچی از زمان مستیش یادش نمیومد.
"یادت نمیاد؟"
هری با بیچارگی پرسید.ایان به اطراف نگاه کرد و وقتی نگاهش روی دختر نشست فهمید دیشب چه خبر بوده،این برنامه ای بود که برای هری در نظر داشت...کمکش کنه سکس داشته باشه مثل یه پدر یا به قول خود هری دوست صمیمی.
"بریم؟"
هری دوباره از ایان پرسید و اگر این بار هم جوابشو نمیداد خل میشد.
"بریم."
ایان بالاخره گفت و هری یه نفس راحت کشید؛خداروشکر کرد که دستگاه صوتی و تنفسیش دیشب از دیکش تو کون اون دختر نرفته بود.
از تخت بیرون اومد و سمت لباساش رفت و نگاه هری رو کاملا روی بدنش احساس کرد.
بعد از اینکه هر دو لباس پوشیدن،ایان کیف پولشو درآورد و مبلغ نه چندان کمی کنار تخت گذاشت و از اتاق بیرون رفت.
هری مثل یه جوجه دنبال ایان میرفت و یه لحظه هم ازش جدا نمیشد.
"خب هری،دیشب چطور بود؟"
ایان وقتی سوار ماشین شدن قیافه ی خجالت زده ی هری به چشمش اومد و نتونست نیشخند نزنه.
"آااا...خوب!یعنی خب...حرفه ای"
هری نمی تونست مثل قبل با ایان حرف بزنه،محض رضای خدا اونا همدیگه رو لخت دیده بودن و مشترک سکس داشتن.
"بریم عمارت استایلز دیگه؟آره؟"
هری به صندلی تکیه داد و چشماشو بست.بدنش حالا آرامش خاصی داشت و دلش میخواست همین الان خودش رو روی تخت گرم و نرمش بندازه.
"آره...ایان من بدنم آرامش عجیبی داره یه جوری که...جوری که..."
"توضیح دادنش سخته،میفهمم هری.حسش خیلی بهتر و واقعی تر از جق زدنه دوران بلوغه"
KAMU SEDANG MEMBACA
sign of the times(L.S)
Fiksi Penggemarwhy are we always stuck and running from the bullets? (persian story of larry stylinson) cover by: lovely @IWontBeTheOne ❤❤❤