*قسمت پانزدهم*
*داستان از نگاه کای*
پایین رفتیم و وارد اتاق پدر شدیم. دست کیونگسو رو گرفته بودم.
تائو توی اتاق داشت می گفت:" پدر تو نمیتونی این رو برای همیشه ازش مخفی کنی!"
اما تا من دید ساکت شد. سوهو اونجا بود و بی نهایت ناراحت بنظر می رسید.
روی صندلی هایی که پدر بهش اشاره کرد نشستیم و اون درحالیکه پیشونیش می مالید شروع کرد:" قبل از اینکه شروع به گفتن چیزایی کنم که اتفاق افتاده، یه سری مسائل هست... آم... که شما باید بدونید."
داشت جالب میشد چیزایی که پدرم دوست نداشت آشکار بشه اجباری پیش اومده بود که گفته بشن. تائو سرش تکون داد و پدرم شروع کرد:" این سیستم پنهان، که سوهو و کریس براش کار می کنن، من و چند نفر دیگه... از اداره کننده هاش هستیم...و بهش میگیم پایگاه*. این موضوع سرّیه و جلوی دی.او برای یه دلیلی میگم. پس با دقت گوش کنید."
( *تو نسخه ی انگلیسی من کلمه ی The Base رو براش انتخاب کردم که حس مخصوص تری میده...)
من به دی.او نگاه کردم. اون سرش رو تکون داد و آروم کنار لبش گاز گرفت. این ماجرا حس خوبی نداشت...اینکه بدونم پدرم سر دسته ی یه گروه جاسوسی مخفیه یه چیز بود... اینکه بخوان در موردش با دی.او حرف بزنن... یه چیز.
"همونطور که گفتم این سیستم تحت کنترل ماس... این پایگاه، یا بهتره بگم بود... بعضی از افراد سرپرست یاغی شدن و دارن با یه عده ی دیگه از افراد درگیر میشن... چون میخوان نیت اصلی پایگاه رو برای کمک به افراد جوان رو از بین ببرن و درگیر شدن تا بتونن با سازمان هایی که پول بیشتری میدن کار کنن..."
من پرسیدم:" اصلا این "پایگاه" دقیقا چه کاری میکنه؟"
اما اون گفت:" بزار الان وارد اون موضوع نشیم..."
تائو جدی بهش نگاه کرد و گفت:" بهش بگو پدر. من همسنش بودم نصف حالای اون می دونستم."
هم سن من؟ چند ساله این کار می کنن؟ پس منظور کریس از اینکه تائو تیراندازیش خوبه این بود؟ یعنی تائو هم برای این سازمان کار میکنه...؟
پدر بنظر موافق نمی رسید. چشم هاش رو بست اما بهرحال بعد از چند لحظه شروع کرد:" پایگاه؛ جاییه که ما... جوون های با لیاقتی که کار اشتبای کردن از اعدام یا مجازات های سخت دیگه نجات میدیم، بهشون یه هویت و زندگی جدید میدیم و آمادشون می کنیم که به اجتماع خدمت کنن و اینبار آدم بهتری باشن."
اعدام؟ کریس و سوهو چند بار اسم پایگاه آورده بودن. کسی مثل سوهو چه کار اشتباهی می تونست کرده باشه که بخواد اعدام بشه؟
یه عالمه سوال داشتم اما اون ادامه داد:" اما در اصل، این ها کسانی هستن که کراهایی رو انجام میدن که هر کسی نمیتونه، چون اینها دراصل وجود ندارن."
YOU ARE READING
People Who Don't Exist . Exo
Actionکریس و سوهو دو جاسوس هستن که برای سازمان مخفی ای کار میکنن. این سازمان خلاف کارهایی که محکوم به اعدام شدن رو از اعدام نجات میده و برای جاسوسی آموزش میده ماجرا از شبی شروع میشه که اون ها مجبور میشن پسر سفیر چین رو از وسط یک کودتای محلی نجات بدن، اما...