louis pov
شام خیلی خوشمزه ای بود ,و اینکه هری وقتی شروع میکنه مشروب خوردن کلی بامزه میشه ,مثل الان که میخنده و خب اون واقعا زیباست و بامزه !
ما اخر شب و انقد نوشیدیم و خندیدیم که انگار روز اخر زندگیمونه , امشب و با کسی نخابید و این خودش یه نکته مثبته , هر وقت منو زین اینجا بودیم با یه دختر یا پسر تو اتاق خوابش بود , نمیدونم خانوادش کجان که این پسر اینجوریه!نگرانشم که مریضی از این جنده ها بگیره , انگشتمو سمت چال لپش بردم
:خیلی خوبه بتونم اونجا بخوابم
:تو ... تو توش جا میشی ,ها ها ها
:هیی,من اونقدام...اونقدام کوچیک نیستم
:چرا هستی
:نیستم تو زیادی گنده ای
:اونقد کوچیک که میشه تو یه وعده خوردت
تو حالت هپروتی بودم ,و حرفارو بریده
بریده میزدیم, اصلا تعادل نداشت ولی مدام میخندیدهلش دادم عقب چون داشت مثل هیولا رو سرم هوار میشد و من واقعا تخیل زدم که قراره گازم بگیره , خندید و بطری رو انداخت زمین
:یهههه
:هی هی ,اونجوری نکن می...
اون نذاشت حرفمو تموم کنم و مثل زامبی ها دنبالم کرد اونقد دویدم و تلو تلو خوردم که کلی وسیله تو خونه جا به جا شد و کوبیده شد زمین
:هرررییییی
اون دنبالم کرد ,و من تپش قلب گرفتم و جیغ زدم
:من از اینکه دنبالم کنن میترسم ,فوبیا دارم ,ترو خدا نکن
داشتم به گریه کردن میفتادم ,دست خودم نبود من واقعا از اینک دنبالم کنن مثل چی میترسیدم ,
نشستم رو زمین و دستامو رو سرم گذاشتم و جیغ زدم و گریه کنان از هرری خواهش کردم بس کنه:هی هی لویی,متاسفم ,.... اشتباه کردم ,...من ...
محکم بغلم کرد و چقد تو اون لحظه اون گرما حس خوبی بهم داد ,اون بدن محکم چقد خوب بود
:اروم باش لطفا
سرمو بالا گرفتم
:خوبم ,ولی دیگه دنبالم نکن ,خواهش میکنماشکامو پاک کردم , هری اومد و رو به روم نشست دستاشو دو طرف صورتم گرفت
:فکرشو نمیکردم اینطور بشه لویی ,متاسفم
خیلی پشیمون بود ,اخه کدوم ادمی به سن من از این چیزا میترسه!
دیدم اوضاع خیلی داره داغون میشه , سرمو بردم جلو گونه اشو ببوسم که بفهمه ناراحت نشدم از دستش که سرشو جرخوند و حالا من لب های نرمشو رو لبهام حس میکنم ,خشکم زد ولی سریع سرمو عقب کشیدم:من من ...باور کن اتفاقی بود ,قسم میخورم فقط خاستم گونه...
هرری سمتم اومد و روم خیمه زد و حالا من کف زمین دراز کشیده بودم دست و پاهاش دو طرف بدنم بود , و من بهش خیره شده بودم
:هر...

YOU ARE READING
TWINS
Fanfiction❌Complete❌ ژانر : اجتماعی _رومنس #1 stylinson #2 larry #3 louisandharry #20 onedirection &...💙💚 وقتی بین دوست داشتن و عشق فاصله ای نیست اما تفاوت زیادی بین این دو کلمه اس مثلث عشقی دو قلوهای استایلز 💚💙💚و لویی این یه داستانه برای لرری (لدوارد)...