⏺⏺⏺⏺⏺⏺⏺⏏⏺⏺⏺⏺⏺⏺
کلودیا در زد و بعد اجازه ی ادوارد وارد شد و لئو داشت برای هری تاتو میزد
کلودیا زیرچشمی نگاهی به هری کرد و نزدیک میز کار ادوارد شد و صداشو پایین اورد
:این لیست سود دهی این ماهه
:ممنونم کلود
:اوووم...تفاقی افتاده ?
ادوارد سرشو بلند کرد و به کلودیا نگاه کرد
:منظورت چیه?
:خب ... خب اقای تاملینسون اومدن تا برادرتونو ببینن ... گفتم توی دفتر شما هستن ولی بعد چند دقیقه برگشتن و با گریه ...
ادوارد نذاشت حرف کلودیا تموم شه
:کی اومده بود ?
:ندیدینش?.... خب .... نیم ساعت ...چهل دقیقه ...دقیق نمیدونم
:لعنت لعنت لعنت ...... به هری نگو لویی اینجا بوده اون توی اتاق نیومده ... من خودم پیگیری میکنم ...
کلودیا سری تکون داد و گیج تر از قبل از دفتر خارج شد
:چه روز مزخرفیه .....
کتشو برداشت و گوشیشو توی جیبش گذاشت:ادوارد?...کجا میری?
ادواردلبخندی زد و کوبید رو شونه ی لئو
:این فقط یه صلیبه مرد....دو ساعته چیکار میکنی?
:هری یه لنگر هم خواست .... نگاه کن
:اوه .... خوبه موفق باشین ....
رو به هری کرد
:لطفا حواست به کارها باشه من یه کار فوری بیرون دارم:مشکل چیه?
:بعدا بهت میگم .... نایل کار های من رو انجام میده ... به بقیه کارا برس ....
دستشو تکون داد و از دفتر خارج شد
به پارکینگ رسید وقتی جو خواست روشن کنه اونو متوقف کرد و سویچ رو ازش گرفت:خودم میرم تو بمون اینجا و از الان مرخصی .... میتونی بری خونه
جو تشکر کرد و ادوارد از پارکینگ خارج شد
گوشیشو برداشت و به لویی زنگ زد ولی کسی برنداشت
#To Tomlinson
سلام اقای تاملینسون میشه بگی کجایی?
پیام رو فرستاد و پیچید سمت اپارتمان لویی بعد چند دقیقه رسید ..... جلوی خونه اش ایستاد و در زد ولی کسی در رو باز نکرد ..... زنگ زد تا شاید صدای تلفنشم که شده رو بشنوه ولی انگار کسی اونجا نبود ......
بعد ده دقیقه در زدن بی فایده فکر کرد که لویی شاید کتابفروشی باشه! اما الان تعطیله ....گوشیشو دراورد و به لیام زنگ زد
:الو?..... ببخشید مزاحم وقتتون شدم .....من ادوارد استایلز هستم.....ممنونم ..... امکانش هست بتونم با لویی تاملینسون صحبت کنم?..... اونجا نیست?..... ممنونم ...نه اتفاقی نیفتاده من شماره ایشون رو گرفتم در دسترس نبود ....حتما
![](https://img.wattpad.com/cover/183101804-288-k621192.jpg)
VOCÊ ESTÁ LENDO
TWINS
Fanfic❌Complete❌ ژانر : اجتماعی _رومنس #1 stylinson #2 larry #3 louisandharry #20 onedirection &...💙💚 وقتی بین دوست داشتن و عشق فاصله ای نیست اما تفاوت زیادی بین این دو کلمه اس مثلث عشقی دو قلوهای استایلز 💚💙💚و لویی این یه داستانه برای لرری (لدوارد)...