CHAPTER 6 S2

2K 322 602
                                    


.
.
.
لویی از حمام بیرون اومد و دید ادوارد یه شلوار و یه پیراهن پوشیده و موهاشو مرتب میکنه , و دونه دونه انگشتراشو به انگشتاش میندازه

:خبریه? کجا بسلامتی ? فکر کردی میذارم منو تنها بذاری بری? آهااااا پس اون تلفن و چت بازیات برا همین بود , با کی داری....

ادوارد محکم جلوی دهن لویی رو گرفت

لویی اخماشو برد تو هم و مدام تقلا میکرد از بین بازوهای ادوارد بیرون بیاد ,اما خب هم دوست داشت بمونه هم اینکه باید یه تقلای الکی میکرد

ادوارد خم شد و تو چشمای لویی نگاه کرد

:الان لباس میپوشی و با هم میریم بیرون ,یه جا برای غذا رزرو کردم  اونم آنلاین واس همین از گوشیم استفاده کردم , حالا بجای اینکه رو من حساس بشی بهتر زودتر آماده شی دوست ندارم بد قول باشم

دستشو از روی دهن لویی برداشت و لبخند لویی کل صورتشو پوشوند

:آووو ادیییی

محکم ادوارد و بغل کرد

:لویی , یه کاری نکن بخاطر خیس شدن برم لباسامو عوض کنم

لویی سریع از بغل ادوارد بیرون اومد و دستشو به شونه ی ادوارد گرفت
:خم شو

ادوارو کمی خم شد و لویی گونه اشو بوسید

:الان میام

سریع سمت اتاقی که چمدونش اونجا بود رفت و با همون موهای نیمه خیس شروع کرد به پوشیدن شلوار جین و تیشرت سفید و آبیش , دوباره حوله رو برداشت و محکم توی موهاش کشید

:خداااااا ,خشک شو دیگه لعنتییی ,عهههههه

حوله رو کوبید روی چمدونش و سمت اینه دوید و خودشو مرتب کرد و ساعتشو به مچش بست و گوشیشو برداشت و از اتاق بیرون رفت

ادوارد سویچشو برداشت ولی لویی باز برگشت توی اتاق ,چمدونشو باز کرد و یه جعبه ی مشکی بیرون اورد و عطرش رو دراورد و کمی روی خودش کنار گردنش و روی نبضش کشید و دوبار روی گونه هاش زد و دوید از اتاق بیرون رفت

ادوارد تکیه اشو از دیوار برداشت و دستاشو زیر بغلش گرفت

:خب ? تموم شد پرنسس?

:فکر کنم

دست ادوارو و گرفت و از خونه بیرون رفتن , ماشین مشکی مورد علاقه ی ادوارد و دید که یادش میومد حتی پاول هم حق دست زدن بهشو نداشت

:واو تو اینو با خودت اوردی?

:این ?!

:ماشین و میگم دیگه

ادوارد در رو باز کرد و لویی سوار ماشین شد , بعد در رو بست و سمت صندلی راننده رفت و سوار شد و ماشین رو روشن کرد

:کم...

:میدونم ,کمربند

لویی چشماشو چرخوند و کمربند رو بست

TWINSTahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon