.
.
.
لویی از حمام بیرون اومد و دید ادوارد یه شلوار و یه پیراهن پوشیده و موهاشو مرتب میکنه , و دونه دونه انگشتراشو به انگشتاش میندازه:خبریه? کجا بسلامتی ? فکر کردی میذارم منو تنها بذاری بری? آهااااا پس اون تلفن و چت بازیات برا همین بود , با کی داری....
ادوارد محکم جلوی دهن لویی رو گرفت
لویی اخماشو برد تو هم و مدام تقلا میکرد از بین بازوهای ادوارد بیرون بیاد ,اما خب هم دوست داشت بمونه هم اینکه باید یه تقلای الکی میکرد
ادوارد خم شد و تو چشمای لویی نگاه کرد
:الان لباس میپوشی و با هم میریم بیرون ,یه جا برای غذا رزرو کردم اونم آنلاین واس همین از گوشیم استفاده کردم , حالا بجای اینکه رو من حساس بشی بهتر زودتر آماده شی دوست ندارم بد قول باشم
دستشو از روی دهن لویی برداشت و لبخند لویی کل صورتشو پوشوند
:آووو ادیییی
محکم ادوارد و بغل کرد
:لویی , یه کاری نکن بخاطر خیس شدن برم لباسامو عوض کنم
لویی سریع از بغل ادوارد بیرون اومد و دستشو به شونه ی ادوارد گرفت
:خم شوادوارو کمی خم شد و لویی گونه اشو بوسید
:الان میام
سریع سمت اتاقی که چمدونش اونجا بود رفت و با همون موهای نیمه خیس شروع کرد به پوشیدن شلوار جین و تیشرت سفید و آبیش , دوباره حوله رو برداشت و محکم توی موهاش کشید
:خداااااا ,خشک شو دیگه لعنتییی ,عهههههه
حوله رو کوبید روی چمدونش و سمت اینه دوید و خودشو مرتب کرد و ساعتشو به مچش بست و گوشیشو برداشت و از اتاق بیرون رفت
ادوارد سویچشو برداشت ولی لویی باز برگشت توی اتاق ,چمدونشو باز کرد و یه جعبه ی مشکی بیرون اورد و عطرش رو دراورد و کمی روی خودش کنار گردنش و روی نبضش کشید و دوبار روی گونه هاش زد و دوید از اتاق بیرون رفت
ادوارد تکیه اشو از دیوار برداشت و دستاشو زیر بغلش گرفت
:خب ? تموم شد پرنسس?
:فکر کنم
دست ادوارو و گرفت و از خونه بیرون رفتن , ماشین مشکی مورد علاقه ی ادوارد و دید که یادش میومد حتی پاول هم حق دست زدن بهشو نداشت
:واو تو اینو با خودت اوردی?
:این ?!
:ماشین و میگم دیگه
ادوارد در رو باز کرد و لویی سوار ماشین شد , بعد در رو بست و سمت صندلی راننده رفت و سوار شد و ماشین رو روشن کرد
:کم...
:میدونم ,کمربند
لویی چشماشو چرخوند و کمربند رو بست

BINABASA MO ANG
TWINS
Fanfiction❌Complete❌ ژانر : اجتماعی _رومنس #1 stylinson #2 larry #3 louisandharry #20 onedirection &...💙💚 وقتی بین دوست داشتن و عشق فاصله ای نیست اما تفاوت زیادی بین این دو کلمه اس مثلث عشقی دو قلوهای استایلز 💚💙💚و لویی این یه داستانه برای لرری (لدوارد)...