هری خودشو از لویی بیرون کشید و کنارش دراز کشید و به صورت خیس عرقش نگاه کرد
:چقدر زیبا بنظر میرسی لاو
لویی نیمه جون لبخند زد و چشمهاشو بست
:باید دوش بگیریم عزیزم , چند ساعت دیگه پرواز داریم
لویی خودشو بیشتر توی تخت مچاله کرد
:خواب ماتلرهبزبلل
:چی? ..... بلند شو لاو ,....خودم میبرمت حموم
زیر بدن لویی رو گرفت و اونو با خودش برد
:نههههه بذارم زمین ,..... من میخوام بخوابممممم
.................
لیام از ماشینش پیاده شد و سمت فرودگاه رفت وارد محوطه شد و گوشیشو از جیبش دراورد
:هی نایل ,... اره از کدوم طرف بیام ? باشه قسمت A میبینمت
لیام تلفنشو توی جیبش گذاشت و بعد چند دقیقه راه رفتن بلاخره نایل رو دید ,البته تنها نبود ... زین هم اونجا بود , و خدا میدونه چه چیزی تونسته زین رو کنار نایل قرار بده و جااب اینه که ادوارد اینجا نیست ,البته رئیس جمهور که نیستن ,اما خب برادر و دوست پسر برادرش که هستن !
لیام افکارشو تموم کرد و مستقیم سمت نایل رفت و بهش دست داد و بعد به زین
:سلام بچه ها .... چقدر دیگه میرسن?
ن: تو بورد زده بود ۲۰ دقیقه که الان ..... پنج دقیقه ازش مونده
ل:خب پس الاناس که پیداشون شه
زین رفت و روی صندلی نشست , فاصله گرفتن از اون دونفر براش بهتر بود ,صاحب دوست دختر قبلیش و رفیق کسی که بخونش تشنه اس!
کمی با گوشیش ور رفت که لیام کنارش نشست
:هی
زین روشو سمت لیام کرد
:من ... هیچ وقت تورو قضاوت نکردم , و اینکه ازت بدم نمیاد
دستشو سمت زین برد
:ما اینجا همه با هم رفیقیم ?
زین لبخند کجی زد و دست لیام رو فشار داد
:انتخاب درستی هستی
:برای چی?
:برای پری , ... نگران نباش ,من نمیخام بخاطر چیزی که از دست رفته دیگه تلاش کنم ,.... تا الانشم کلی ضربه خوردم و خیلی هارو از دست دادم , یکی مثل لویی ,و حالا دارم هری رو هم از دست میدم .... بهتره به زندگیم بچسبم
:تصمیم درستی گرفتی مرد
نایل:هی هی اینجااااا
با صدای نایل لیام سرشو بالا گرفت و لویی و هری رو دید
لیام:بلند شو ,اومدن , .... هی هری , لویی خوش اومدین
زین بلند شد و با لبخند سمتشون رفت لویی رو بغل کرد
أنت تقرأ
TWINS
أدب الهواة❌Complete❌ ژانر : اجتماعی _رومنس #1 stylinson #2 larry #3 louisandharry #20 onedirection &...💙💚 وقتی بین دوست داشتن و عشق فاصله ای نیست اما تفاوت زیادی بین این دو کلمه اس مثلث عشقی دو قلوهای استایلز 💚💙💚و لویی این یه داستانه برای لرری (لدوارد)...