CHAPRET 11 S2

2K 324 212
                                    

فاک فاک فاک
حالا میبینیم که اون عکس مرموز جیمز کوردن و هری و اون کلاه وسط که معلوم بود لوییه برنامه ریزی برای لیت لیت شوعهههه من میخام با هم باشن هفته ی دیگه ,نمیتونم صبر کنم 😣
از اینکه دو روز مجزا میرن برا ضبط متنفرم 😑

................

لویی چمدونشو روی زمین کشید که پاول حرف زدن با لیام رو تموم کرد و سمت لویی اومد

:من برش میدارم

پاول چمدون رو داخل جعبه ی ماشین لیام گذاشت و درشو بست

:دلم برات تنگ میشه لویی

لویی دست پاول رو گرفت , یه بغل سریع و اروم لبخند زد

:تو , متیو ,جوو ... من واقعا دوستون دارم , هروقت بتونم بهتون سر میزنم

پاول دستشو روی شونه ی لویی گذاشت و سرشو تکون داد

لیام دست پاول رو فشار داد
لی:ما دیگه میریم , خدانگه دار

پ:خداحافظ لیام ,خدا نگه دار لویی

ل:خدا نگه دار

هردو سوار شدن , پاول منتظر شد تا اونها کاملا از دید خارج بشن , آه عمیقی کشید  در حیاط خودکار بسته شد ,دستاشو تو جیبشو کرد و سمت ماشین براه افتاد

..................

ادوارد لباس رو از خیاطش گرفت , با کمکش لباس رو پوشید , لباس آستین گشادی داشت و مثل لباس های شاهزاده های فرانسه بود , با توجه به شکستی دستش و اینکه اصلا قبول نمیکرد آستی کوتاه بپوشه , این لباس تنها گزینه بود

:فابیو , این ... آمممم , فکر میکنم انروز اصلا جایی نرم

فابیو با لهجه ی خاصش درحالیکه به ادوارد تو دراوردن لباسش کمکش کرد گفت

:شما باید این چند وقت تی شرت بپوشید , این ماهیچه ها برای نشون دادنه ,نه قایم کردن sir

ادوارد بلند بلند خندید
:فکر کنم مجبورم برم خرید , آه زیادی جلب توجه میکنه

:چون زیاد استفاده نمیکنید , ولی این باعث نشه لباس های من رو فراموش کنید

ادوارد حلقه ایش رو پوشید
:کافی گچ دستمو باز کنم , بازم کارم پیش خودته

گوشیش رو دراورد

:الو..... هری ? عاممم خب , میتونی غروب با من بیای بریم خرید ?.... بخاطر دستم باید تی شرت بپوشم ..... نه چند روز دیگه باید برم ژاپن , چطور مگه ? ..... ن ندیدمش , گوشی هم نداره , ..... اره تو انگار باز از اون کارای منحصر به فردت کردی ,.... شکستیش? هاهاها .... لطفا بحث درمورد لویی رو بذار برای بعد , میای باهام ? ....... اوه ,جلسه داری ...... باشه , .... نه فقط سلیقه ات خوبه اشکال نداره من با یکی میرم .....فعلا

TWINSDonde viven las historias. Descúbrelo ahora