.
.
.
.لیام دستشو گرفت و سرشو به سینه اش چسبوند
:آروم باش لویی خواهش میکنم:چطو.. چطور ..ری ..آ.. آروم با.. باشم , دا داره می ..میره
:هیشش, دکترا بالای سرشن ,... , گفتی چیزی یادش نمیومد?
:ن نه ..اون...هی ..هی میگفت چیزی ...چیزی یادش نیست
:اروم باش عزیزم ... همه چی درست میشه , ... درست میشه
سر لویی رو بوسید و محکم تر به آغوش کشیدش
................
زین هری رو محکم گرفت و کترین خودشو پشت مبل برد
:لعنتی داشتی میکشتیش ,میفهمی ,آشغال احمقققق
:اروم باش هری ,... داری کارو بدتر میکنی
:لعنتی مگه من نقشه قتل خواستم ...
کت هم بخاطر وضعیت ادوارد ترسیده بود هم عصبی بود چون هری داشت کاسه کوزه رو سر اون خالی میکرد
:من نمیدونستم قرص مصرف میکنه
زین محکم تر هری رو گرفت
:چی شده ? چرا اوردوز کرده?:ادوارد دارو مصرف میکنه , و این خانوم احمق بهش ارام بخش داد تا ...خاک تو سرتتتتت .... دارو ها تداخل داشتن وقتی بیدار شده و بدنش به حرکت در اومده , نمیدونم چه کوفتیش فعال شده و اوردوز کرده , شانس اوردیم , لویی اونجا بوده .....,خدایا خدایا داشتم ادوارد و از دست میدادم
:شما دو تا دیوونه اید ,... حتی یه دزد احمق قبل دزدی تحقیق میکنه , ولی ... لویی چرا صبح به اون زودی رفته اونجا ?
:نمیدونم نمیدونم
روی زمین نشست و سرشو بین دستاش گرفت
:چی باعث شد به اینجا برسم ? چی باعث شد ...زین دستشو گرفت و بلندش کرد
:یه چیزی شبیه حماقت ! بیا بریم بیرون یه هوایی بخور بعدم برو بیمارستان , نا سلامتی برادرته , .... هر کسیم کاریت نداشت باشه ,نایل شخصا خفه ات میکنههری سمت در رفت بعد ایستاد , رو به کاترین کرد و اخماشو تو هم برد
:دعا کن ,طوریش نشه و اخر این ماجرا هر کی بره پی کارش , وگرنه من میدونمو تو کت
............
دکتر عینکشو جا به جا کرد و دستاشو توی هم قفل کرد و ارنجشو به میز تکیه داد
:روال کار اینه آقای استایلز , باید گزارش بشه , برادرتون داشت میمرد
:برادر من یه قرص خواب اور خورده , حتما ,... حتما نمیدونسته تداخل دارویی داره ,چه نیازی هست که گزارش بشه ?
:دلیل اصرار شما رو درک نمیکنم
لیام سرشو تکون داد
:چرا نمیخوای گزارش بدن هان ? نکنه چیزی میدونی ?

KAMU SEDANG MEMBACA
TWINS
Fiksi Penggemar❌Complete❌ ژانر : اجتماعی _رومنس #1 stylinson #2 larry #3 louisandharry #20 onedirection &...💙💚 وقتی بین دوست داشتن و عشق فاصله ای نیست اما تفاوت زیادی بین این دو کلمه اس مثلث عشقی دو قلوهای استایلز 💚💙💚و لویی این یه داستانه برای لرری (لدوارد)...