Season 4 part 9

2.3K 480 36
                                    

اینم از پارت جدید:)
نظر هم که قطعا یادتون نمیره مگه نه؟ :)

فکر میکنی چانیول هیونگ اگه بدونه انقد لوس شدی بازم طرفتو میگیره؟!"
کای برای اخرین بار سر شیومین داد زد و در رو پشت سرش محکم به هم کوبید.

توی سالن کیونگسو با چشم های درشت و گشادش منتظرش بود تا به محض دیدنش فورا بپرسه"مطمعنی حالت خوبه جونگین؟!"

کای بی حوصله دستش رو توی هوا تکون داد و از کنارش رد شد.
لیوان ابی که کیونگسو برای خودش روی میز گذاشته بود رو برداشت و یک نفس سر کشید.
"میگه نمیخوام دانشگاه رو ادامه بدم .. چانیول هیونگ زیادی لوسش کرده!"
لحن صداش پرخاشگرانه و عصبی بود.

کیونگسو ابرویی بالا انداخت و بعد از بالا گرفتن دستاش به نشونه تسلیم یک قدم به عقب برداشت.
"اوکی!شیومین لوس .. تو چته؟!"

کای برای چند ثانیه لب هاش رو محکم به هم فشار داد و نفس گرفت. به خوبی میدونست که زیادی تند رفته.
وقتی دهنش رو برای حرف زدن باز کرد تن صداش اروم تر شده بود
"همش تقصیر چانیول هیونگه .. اگه به خاطر اون دوست پسر احمقش ما رو تنها نگذاشته بود اینجوری نمیشد "

کیونگسو اونقدر کای رو می‌شناخت که بدونه وقتی عصبیه حتی اگه برای یک ثانیه هم اروم بشه، فقط یک کلمه میتونه باعث شه با شدت خیلی بیشتری نسبت به قبل منفجر شه و نمیخواست اون فرصت کوچیک رو از دست بده .. محتاطانه پرسید "باز با بکهیون هیونگ بحثت شده؟"

"نه ، مگه در برابر اون چیزی جز احترام از من دیدی؟!"تن صداش یه بار دیگه بالا رفته بود.

کیونگسو هم کم کم داشت کلافه میشد. بدون اینکه کنترلی روی لحن و صداش داشته باشه محکم توپید"پس چه مرگته ؟یه هفتس شبیه بچه های لجباز غرغرو شدی .. حتی به اون دربون بدبخت شرکت هم توپیدی .. تقصیر اون چیه که نمیدونه اقا دوست داره ماشینشو سر و ته پارک کنه!"

کای کلافه لیوان توی دستش رو روی میز کوبید و باسنش رو روی مبل گذاشت "اگه چانیول هیونگ نرفته بود این همه مسعولیت نمیریخت سر من!"

دیو کنارش نشست و دستشو انداخت دور شونش"هی بیخیال پسر .. من که میدونم تو عاشق رییس بازی ای .. یولم الان بیزنس خودشو داره .. تو از یه چیز دیگه عصبی شدی!"
با یه حالت مچ گیرانه گفت و وقتی سر کای با یه نگاه تهدید امیز به سمتش چرخید یه تار ابروش رو بالا انداخت "با سهون هیونگ در مورد چی حرف زدین؟!"

به وضوح میتونست ببینه کای تا چه اندازه جا خورده. نشیخند زد و گردنش رو بیشتر به سمت خودش کشید "بهم بگو جونگین .. من احمق نیستم ..میدونم بین و تو سهون هیونگ یه چیزی بوده!"

کای بعد از چند ثانیه کشدار بلاخره به خودش اومد و اروم پلک زد. یه اه خسته و ناامید کشید و کمرش رو کامل به پشتی مبل تکیه داد .

🌸Love The Way You Lie [Completed_chanbaek]🌸 Where stories live. Discover now