🌸Love The Way You Lie [Completed_chanbaek]🌸

Part 7

پارت بعدی هم ده تا ستاره ♡

"هنوز عاشقشی"لوهان تو بغل کریس چرخید و به صورت خوابالودش خیره شد

"نه"

"جملم سوالی نبود..میدونم هستی..چرا فراموشش نمیکنی؟چرا به من بیشتر فکر نمیکنی؟"و اروم مشغول نوازش سینه ی لختش شد

"گفتم دوسش ندارم"دست لوهان رو پس زد و نیم خیز شد

"پس چرا هر بار میبینش تا یه مدت بداخلاق میشی؟چرا با حسرت نگاش میکنی؟فکر میکنی کی رو داری گول میزنی؟"لوهان بلاخره عصبی شد

کریس نیم نگاه تلخی بهش انداخت و از رو تخت بلند شد..با خارج شدن از اتاق نفسشو با کلافگی بیرون داد..خودش بهتر از هر کسی میدونست پشیمونه..از ترک کردن اون و انتخاب لوهان..ولی چاره ای نداشت..اون هیچوقت نمیبخشیدش..پس فقط باید به این راهی که درش قرار داشت ادامه میداد

________

"چه احمقه پسره"بکهیون در حالیکه پاپ کورن میخورد و از حرکت دست چانیول تو موهاش لذت میبرد گفت

"ا..اون ف..فقط ع..عاشقه"چانیول نگاش رو به بکهیون که سرش رو روی پاش گذاشته بود داد و با ملایمت گفت

"عاشق یا احمق..فرقی نداره..کارایی که میکنه خنده دارن"

چانیول تلخندی زد و دوباره به صفحه تی وی خیره شد..اون هم یه احمق بود

کمی که گذشت بکهیون نیم خیز شد و سرش رو از رو پاهای چانیول برداشت

"میرم بخوابم..این پسره فقط اعصابمو خورد میکنه"غر غری کرد و به سمت اتاق رفت

دراز کشیده بود و با مین هیون چت میکرد که ادم اهنی توی قفسه اخر روبروی تخت توجهش رو جلب کرد

با هیجان از روی تخت بلند شد و به سمت قفسه ها رفت

"هی یول..میشه ایرون منت رو بردارم؟"بلند داد زد

"ق..قدت میرسه؟"چانیول هم با صدای بلند جوابش رو داد

"اره"بکهیون الکی گفت و فاصله خودش با اسباب بازی رو تخمین زد

اگه دو قفسه بالا میرفت دستش بهش میرسید

دیواره قفسه های بالاتر رو گرفت تا نیفته و پاش رو روی اولین طبقه گذاشت..نفس عمیقی کشید و خودش رو بیشتر کش اورد..پاش رو خوب روی طبقه دوم نگذاشته بود که در باز شد و حواسش پرت شد..

"مو..مواظب باش"برای یه لحظه نفهمید چه اتفاقی افتاد و وقتی به خودش اومد که توی ارنجش احساس درد کرد

"اخ..لعنت"اروم ناله کرد

از روی بدن چانیول که سریع خودش رو بهش رسونده بود و گرفته بودش بلند شد و غر زد