سلام عزیزای دل 💖💞
امیدوارم از این قسمت هم لذت ببرین 💙💙💙این قسمت هم آهنگ داره که با هشتگ آهنگ شمارهی دو میذارم توی چنل دیلی 💚⭐
شرط ووت هم ۲۴۵ 🌺🌺🌺💜💜💜
کامنتم میخوام *---*
همین دیگه بوسسس 💋💋💋❄️❄️❄️❄️
سهون بعد از اینکه یه بار دیگه از جفت و جور شدن همه ی نقشه هاش مطمئن شد آروم کنار لوهان روی تخت نشست.
اول ساعت و بعد از پنجره بیرون رو نگاه کرد. برف سنگینی میبارید. خودشم از کاری که میخواست بکنه خندش گرفت. ممکن بود لوهان به جای خوشحال و سوپرایز شدن بدتر عصبانی شه.
شب قبل به لوهان رمز خونه اش رو گفته بود و ازش خواسته بود حتی وقتایی که خودش نیست اون بیاد پیشش و اون بیبی شیطون اینکارو کرده بود.
آروم دستشو روی شونه های لوهان گذاشت و تکون کمی بهش داد.
- لوهان.
آهسته زمزمه کرد و باعث شد لوهان نفس عمیقی بکشه و چشاشو باز کنه. وقتی صورت سهون رو بالای سرش دید فوری نیم خیز شد.
- چی شده؟ اتفاقی افتاده؟
لوهان با گیجی زمزمه کرد ولی همچنان نمیتونست درست حسابی چشاشو باز کنه. تو اون هوای سرد پتوی نرم و گرم تخت سهون و حرارت زیرش نمیذاشت خواب از سرش بپره.سهون آروم به دوست پسرش که دوباره داشت به خواب میرفت خندید.
- پاشو عزیزم. میخوایم بریم جایی.
لوهان به سختی یکی از چشاشو باز کرد تا ساعت رو چک کنه.
- ساعت چهار صبحه سهون!!!
- درسته و ما هم داره دیرمون میشه.
لوهان نمیدونست چون تو خواب و بیداریه درست حرفای سهون رو نمیفهمه یا واقعا سهون ازش میخواست چهار صبح تو این سرما پاشه بره بیرون؟!؟!؟ فقط یک روز لعنتی تو هفته مجبور نبود پنح صبح پاشه و دقیقا همون روز که قصد داشت حسابی بخوابه سهون چهار صبح بیدارش کرده بود.
- کجا میخوایم بریم آخه؟
- میخوایم بریم دیت.
چند ثانیه ای با همون قیافه ی خوابالو به سهون زل زد تا ببینه واقعا جدیه یا نه ولی اثری از شوخی تو چهره ی سهون دیده نمیشد.
دوباره زیر پتو رفت و پشتش رو به سهون کرد.
- دیت مال اوناییه که تازه میخوان با هم آشنا شن. ما که تا حالا صد بار با هم خوابیدیم!!!
لوهان با غرغر گفت و سهون خندید. لوهان خوابالو تو گفتن یه سری چیزا حسابی بی پروا میشد.
![](https://img.wattpad.com/cover/213193161-288-k931499.jpg)
VOUS LISEZ
من عاشق پسر شوگر ددیمم!
Fanfictionخلاصه : زندگی لوهان نسبتا خوب پیش میرفت، اون شوگر ددی ای داشت که به لطفش میتونست خرج تحصیلش رو بده و امکانات لازم برای خانواده.ی پر جمعیتش رو فراهم کنه؛ اما با وارد شدن پسر جذاب آقای اوه به زندگیش همه چیز یهو عوض شد! بیبی بوی بودن برای پدر اوه سهون...