part 19

3.9K 638 98
                                    

"الان کجاست؟ چرا نمیاد؟"

کلافه دوباره دکمه ی آسانسور رو فشار داد تا باز هم یک طبقه به پایین بره

البته که به سازمان رفته بود!

از جیمین شنیده بود که آلفا به سازمان میره تا درمورد ماموریت اصلی با لیدر صحبت کنه
دفتر جونگ کوک یک طبقه پایین تر از دفتر آلفا بود
تعداد دفعاتی که سوار آسانسور شده بود و بین طبقات جا به جا میشد از دستش در رفته بود
و خب این شاید خیلی مسخره به نظر میومد اما جونگ کوک امیدوار بود وقتی تهیونگ میخواد از آسانسور استفاده کنه از آسانسوری که خودش داخلشه استفاده کنه
اون میخواست سناریوی داغون "اوه شما هم اینجا بودین آلفا! عجب تصادفی!" رو امتحان کنه و این اولین بار توی کل عمرش بود که همچین کار مسخره ای رو انجام میداد...

دوباره در آسانسور باز شد و هیچ اتفاقی نیوفتاد
ناامید نشد و دکمه ی طبقه ی بالا رو فشرد
همینطور بین طبقات در رفت و آمد بود که بالاخره خسته شد...همین که میدونست اون سالمه کافیه دیگه نه؟ حتما که نباید از رو به رو میدیدش!

"آره احمق برای چی باید رو در رو ببینیش؟؟؟"

بخاطر حماقتی که به دلیل بیکاری انجام داده بود توی ذهنش کلی فحش جدید که از سوجین یاد گرفته بود بار خودش کرد و دکمه ی سالن تمرین رو فشرد تا حداقل اومدنش به سازمان الکی نباشه

کلاه هودیش رو روی سرش انداخت و توی آینه به قیافه ی رنگ پریده ی همیشگیش نگاه انداخت و اخمی بابت بهم ریختگی موهاش کرد
و متوجه نشد که آسانسور توی طبقه ی دیگه ای متوقف شده

همینطور با موهای چتری بهم ریخته اش درگیر بود که در آسانسور باز شد و اوه...بالاخره!
تهیونگ با تعجب به اون پسر که از توی آینه نگاهش میکرد نگاه کرد...آخرین باری که دیده بودش پنج روز پیش بود و دیدن یهویش کمی شوکه اش کرده بود

جونگ کوک سریع به سمت آلفا برگشت و احترام گذاشت

تهیونگ -اینجا چیکار میکنی؟!

به دکمه ی قرمز رنگی که جونگ کوک قبلش زده بود نگاه کرد و خواست حرفی بزنه که در آسانسور بینشون بسته شد
تهیونگ دوباره سریع دکمه ی درب آسانسور رو زد و بعد از باز شدنش کنار اون پسر قرار گرفت

تهیونگ -برای تمرین اومدی؟؟

جونگ کوک سری تکون داد
خب سناریوش درست پیش رفته بود

جونگ کوک منتظر موند تا تهیونگ طبقه ی دیگه ای رو بزنه اما همچنان فقط از یک گوشه زیر چشمی نگاهش میکرد و این باعث معذب شدنش شد

و وقتی تهیونگ پشت سرش از آسانسور وارد سالن تمرین شد فهمید که قراره بیشتر از یک دیدار کوتاه با اون آلفا داشته باشه

هر دو توی سکوت به سمت عینک و گوشی مخصوص و اسلحه هایی غیر از اسلحه های خودشون که اونجا بود رفتن تا آماده ی تمرین بشن

Your Heart's Sound [Vkook] - CompleteWhere stories live. Discover now