part 23

4.4K 642 117
                                    

مقامات و نخست وزیر انقدر عصبی شده بودن که یک هفته ی دیگه از استراحتشون رو کنسل کرده بودن
و نامجون بیشتر از همه کار سرش ریخته بود

همه چیز خسته کننده پیش میرفت
هرروز هر نفر طبق برنامه ریزی ای که لیدر و آلفا براشون انجام داده بودن به سازمان میرفتن و تمرین میکردن

ووبین و جونگ سوک که کلاس هاشون بیشتر بعد از ظهر تشکیل میشدن براشون برنامه ریزی شده بود که از صبح تا دو ساعت قبل کلاس هاشون توی سازمان تمرین کنن

ووبین خیلی خسته شده بود
هم توی سازمان تمرین جسمی داشت و هم توی کلاس هاش مجبور بود بکس تدریس کنه

جونگ سوک هم همینطور...
درسته که اون بر خلاف ووبین معلم خصوصی ریاضی بود ولی دانش آموزی که بهش درس میداد بیش از حد خنگ بود...برای همین واقعا حس خستگی شدید میکرد

سوجین هم که اصلا وقت نمیکرد جونگ کوک رو ببینه
اون یک روز در میون یکبار صبح ها به سازمان میرفت و یکبار بعد از ظهر
دقیقا زمان هایی که خودش سازمان بود، جونگ کوک نبود و زمان هایی که کلاس بود جونگ کوک سازمان بود
البته! این برنامه ریزی آلفا و لیدر کمی مشکوکش میکردن
فکر میکرد که اونا از عمد اون دو تا رو از هم جدا کردن و این باعث شده بود که مثل قبل پرخاشگر و عصبی تر بشه

جین هو هم بخاطر تنها نموندن دوست پسرش توی ساختمان سی طبقه کارهای ترجمه اش رو توی خود دفترش داخل سازمان انجام میداد و بعد از تموم شدن کارهاش سر تمریناتش میرفت

تهیونگ تمام مدت روی تمرین هاشون نظارت داشت
میدونست که به همشون فشار وارد میشه ولی کاری از دستش بر نمیومد
خودش هم توی اون چند روز مادرش رو خیلی کم دیده بود و از این موضوع ناراحت بود

جیمین و هه را هم توی دفتر هاشون و با کمک تیم مخصوص روی برنامه ریزی دستگاه جدید کار میکردن
اون دستگاه قرار بود زندگی خصوصی همه افراد سازمان رو ازشون بگیره و دیگه اجازه ی خیانت و جاسوسی رو بهشون نده
البته...هنور کار زیاد داشت

و اون روز یکی از روزهایی بود که صبح سوجین و جونگ سوک و ووبین باهم تمرین داشتن و بعد از ظهر جین هو و جونگ کوک

تهیونگ بعد از تمرینات صبح احساس خستگی میکرد
پس فقط گوشه ای نشسته بود و به وزنه زدن جونگ کوک و دراز نشست جین هو نگاه میکرد

تهیونگ -جین هو کافیه...

جین هو با حرف تهیونگ سریع روی زمین دراز کشید
پنجاه تا دراز نشست پشت سر هم زده بود و خیلی خسته شده بود

جونگ کوک همچنان با وزنه ها درگیر بود
تهیونگ هم زیر نظرش گرفته بود و تمریناتش رو نگاه میکرد...اون روز های اول چون بدنش ضعیف شده بود خیلی اشکال داشت و تهیونگ دائم دور و برش میپلکید و بهش تیکه مینداخت که اون از دخترا ضعیف تره!

Your Heart's Sound [Vkook] - CompleteWhere stories live. Discover now