part 31

4K 627 158
                                    

وارد دفترش شد...اسلحه شو توی کشوی میز انداخت و شروع به باز کردن دکمه هاش کرد
کمی اعصابش بهم ریخته بود اما اون لحظه فقط باید روی تمریناتش تمرکز میکرد و خودش رو به سالن تمرین میرسوند تا دوباره تاخیر نداشته باشه
اونروز قرار بود تهیونگ و نامجون ازش تست بگیرن و بعد تمریناتش رو برنامه ریزی کنن و اگر دیر سر تست حاضر میشد قطعا اون دو نفر با بهترین همکاری توی زندگیشون سرش رو از تنش جدا میکردن...!

بعد از عوض کردن لباس هاش از دفترش خارج شد و با آسانسور به سالن تمرین رفت...هیچکس اونجا نبود و خوشبختانه تونسته بود زودتر از اونها به سالن بیاد
تقریبا یک ربع زودتر از قرار به اونجا رفته بود
مدتی خودش رو گرم کرد تا بالاخره تهیونگ هم وارد طبقه شد

سریع وزنه رو رها کرد و احترامی گذاشت
تهیونگ هم در حالی که خیلی سعی میکرد بهش نگاه نکنه سری تکون داد و گفت -گرم کردی؟

-بله آلفا

-خوبه...امروز با خودم مبارزه میکنی

متعجب چشم هاش رو گرد کرد
و تهیونگ ادامه داد -برای مبارزه آزمایشی زمان زیادی لازم داشتیم...از نظر من همین که با خودم مبارزه کنی کافیه...نیازی به مبارزه آزمایشی نیست

الان اون باید آلفای سازمانشون رو زمین میزد؟
اوه...چه هیجان انگیز!

-بله آلفا

تهیونگ نگاهی به ساعت انداخت -چرا لیدر نمیاد؟

بیخیال شد و شروع به گرم کردن کرد و جونگ کوک هم وزنه زدن رو ادامه داد...مدتی گذشت اما هنوز هم خبری از نامجون نبود

تهیونگ عصبانی گرم کردنش رو تموم کرد -قرارمون ساعت 4 بود!

و خب جونگ کوک ترجیح داد چیزی نگه و حتی نزدیک آلفای عصبانی نشه...نمیخواست مورد خشم اون قرار بگیره
و بالاخره صدای آسانسور توی طبقه پیچید
و لیدر وارد سالن شد

جونگ کوک به تهیونگ که با قدم های محکم و عصبانی به سمت لیدر میرفت نگاهی انداخت -الان دعوا میشه!

اصلا حوصله دیدن دعوا نداشت و از طرفی دوست داشت دلیل تاخیر نامجون که خودش هم از بی نظمی و تاخیر خوشش نمیومد رو بفهمه...پس همراه تهیونگ به سمت لیدر حرکت کرد

-میشه بپرسم چرا چهل دقیقه تاخیر داشتی لیدر؟؟

نامجون نگاهی خنثی به تهیونگ انداخت و بعد روی جونگ کوک متوقف شد -باید چیزی رو بررسی میکردم

تهیونگ دوباره پرسید -یعنی امکان نداشت بعد از تست بررسی کنی؟؟

نامجون همونطور که خیره ی چهره ی بی حس جونگ کوک بود گفت -چرا از ایشون نمیپرسی؟

تهیونگ کمی اخمش رو باز و به اون پسر نگاه کرد
-چیشده؟؟

جونگ کوک هم که اینبار اخم ریزی روی پیشونیش داشت شونه ای بالا انداخت

Your Heart's Sound [Vkook] - CompleteTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang