part 39

3.9K 608 312
                                    

با کلافگی به اونا که دوباره توی خونه‌اش جمع شده بودن و شلوغ کاری میکردن نگاه کرد...و بعد نگاهی به ساعت انداخت و آه کشید...ساعت نزدیک هشت بود و این یعنی اونها قرار بود شام هم خونه‌اش بمونن!

برخلاف دفعات قبل اینبار سوجین و جونگ سوک مشغول گیم بازی کردن بودن و جیمین و هه را تشویق میکردن...جیمین خوب از بازی ضعیف سوجین خبر داشت و طی یک نقشه ی خیلی زیرکانه وقتی میخواستن گروه بندی کنن چیزی مثل «دخترا با دخترا...پسرا با پسرا» گفت و خودش رو با جونگ سوک تیم کرد و حالا راضی از بازی جونگ سوک شروع به تشویق های گوش خراش کرده بود

جونگ کوک اینبار نگاهی به پای باند پیچی شده اش انداخت و دوباره آه کشید -اگر فقط سالم بودی...همشون رو با استفاده ازت بیرون میکردم!

جیمین که کنارش نشسته بود زمزمه اش رو شنید و وقتی فهمید که مخاطبش پای پیچ خورده اش بوده بلند خندید _اینم شانس ماست دیگه!

جونگ کوک فقط چشم غره ای بهش رفت و چیزی نگفت
بعد از جریان ماموریت آنتونیو مقامات انقدر عصبانی شده بودن که همه مطمئن بودن تنبیه سختی در انتظارشونه ولی خوشبختانه مقامات ایتالیا ناخواسته مانع تنبیه های ترسناک سازمان کره شدن...البته اول به نامجون توی جلسه کنایه زدن و گفتن که انتظار نداشتن که از پس نابغه ی کشورشون بر بیان و واقعا شگفت زده شدن که کره ای ها انقدر مامور های ماهری دارن!...اما خب عددی که به حساب هاشون واریز کرده بودن جلوی عصبانیت لیدر رو گرفت...اصلا انتظار اون مبلغ رو نداشت...هیچکدومشون انتظار نداشتن!

و حالا جونگ کوک با خودش فکر میکرد که شاید بهتر بود تنبیه میشدن و فرصت هر گونه آزادی ای رو ازشون می‌گرفتن تا توی خونه ی خودش در برابر اون همه سر و صدا انقدر عذاب نکشه!

طبق انتظار هر پنج نفر جونگ سوک برد و سوجین با بدترین امتیاز باخت...جیمین و جونگ سوک از خوشحالی زیاد چند بار همو بغل و شکمشون رو برای یک وعده ی خیلی شاهانه آماده کرده بودن

سوجین داد بلندی میون سر و صداهای اونها کشید و گفت #چرا من همیشه باید پول غذا رو بدم؟؟ توی عوضی وقتی ما تیم بودیم که بازیت افتضاح بود حالا واسه من گیمر حرفه ای شدی؟؟

جونگ سوک در جواب سوجین زبونش رو بیرون برد و زبون درازی کرد...هه را که برای اولین بار باخته بود پکر شده و دست به سینه به دیوونه بازی های اونها نگاه میکرد و آه میکشید...خوشبختانه اینبار جونگ کوک یک نفر رو کنارش داشت که باهاش آه بکشه!

سوجین هم که زیادی عصبانی شده بود بالاخره طاقت نیورد و به دنبال جونگ سوک و جیمین افتاد و سر و صدا های اونها حتی بالاتر هم رفت!

سوجین همینطور دنبال جونگ سوک و جیمین می‌دوید و فحش های رکیک و داغونی به زبون می اورد...اون دو پسر سریع متوجه شدن که زیاده روی کردن...وضعیت قرمز بود و باید هر چه سریعتر از خونه فرار میکردن...پس فقط به پالتو هاشون چنگ زدن و در حالی که به سختی حین دویدن اونها رو میپوشیدن از دست سوجین فرار کردن...جیمین با خنده به سمت سوجین برگشت و بوسی هوایی فرستاد _بای زامبی خانوم!

Your Heart's Sound [Vkook] - CompleteDonde viven las historias. Descúbrelo ahora