Part 68

194 36 15
                                    

خب، سلام. امیدوارم حالتون تو این شرایط کرونا خوب باشه. میخواستم برای چندمین بار بابت تاخیر عذرخواهی کنم و بگم دیگه داره تمام میشه:") امیدوارم این پارت رو دوست داشته باشین.

*****

برخلاف بک، کریس زیادی داشت از خودش خونسردی نشون میداد... میخواست پسر روبروییش همه چیشو به اجرا بذاره تا کریس بعدا با خیال راحت تری زیر پا لهش کنه...

براش عجیب بود که چرا اون پسر انقدر براش عکس گرفتن از دختر روبروییش مهمه؟ هاه... نکنه بینشون یه چیزاییه؟

دوباره رقابت... چیزی که کریس معتادش بود، به طوری که حتی اگه از چیزی خوشش نمیومد ولی کسی به اون چیز توجه نشون میداد حس رقابتش فوران میکرد و به دست آوردن اون براش از نون شب واجب تر میشد...

چقدر خوب که به محض رسیدنش به اینجا سرگرمی مورد علاقشو پیدا کرده بود...

اون آدم بدی به نظر میرسید و همینطور هم بود اما...

تمام آدم های بد روی کره زمین یه علتی پشت بد بودنشون دارن...

اینجوری نبوده که بد به دنیا بیان و توی رگ هاشون عصاره بدی تزریق شده باشه...

پدر و مادرش اون رو از همون بچگی برای درس خوندن به آمریکا فرستاده بودن و اون تنهایی بزرگ شده بود...

از همون بچگی برای ارضای نیازهاش و رفع کمبودهاش اینکارو میکرد...

رقابت...

تو هر چیزی از چیزهای کوچیک گرفته تا چیزهای بزرگ...

از وقتی شروع شد که نه سالش بود و همکلاسیش از یه کیف خوشش اومده بود و به همه اعلام کرده بود که قراره امروز با پدرش برن و اون رو بخرن...

کریس قبل از رسیدن اون و پدرش اون کیف رو خریده بود و فرداش درحالی توی کلاس حاضر شده بود که اون پسر بچه داشت با تعجب و با حالت ناباورانه و سرشکستگی ای به اون و کیفش نگاه میکرد...

از همون موقع این لذت توی دلش رخنه کرد و روز به روز با چیزهای متفاوت و بزرگتری به لذت هاش اضافه کرد و به رقابت هاش ادامه داد...

احمقانه به نظر میرسید اما حس خوبی بهش میداد...

و حالا اینجا بود، درست مقابل پسری که بخاطر یه دختر یقشو گرفته بود و تو دستش فشار میداد...

پوزخندی زد و نگاه سردشو اول به هانا و بعد به چشمای بک داد:

_ این همه عصبانیتت...

با سرش به هانا اشاره کرد:

_ فقط بخاطر یه دختره که اگه چند تا تراول نشونش بدم، حاضره تنشو در اختیارم بذاره؟

چشمای بک گرد شد، چی داشت میشنید؟

معمولا ریلکس رفتار میکرد و همینطور هم شد...

She got me going crazy Vol. 1Kde žijí příběhy. Začni objevovat