بک اونقدری عصبانی و ناراحت بود که میدونست اگه الان بره خوابگاه، همه وسایل اتاقشو خورد میکنه...
امشب قرار بود کلی بهش کنار هانا خوش بگذره اما چی شده بود؟
خداروشکر میکرد که فردا روز تعطیل بود و اونا آزاد بودن هرجایی دوست دارن برن و از تمرین خبری نبود... پس میتونست با خیال راحت بره پیش دوستش و تا میتونه مست کنه تا بلکه یکم از عصبانیت و ناراحتیش کم بشه...
رسید خونه دوستش و چن با دیدنش درو باز کرد... اون حتی میتونست قیافه بک رو از زیر ماسک و کلاه هم تشخیص بده و اینکه کی غیر از بک ماسک میزد؟ (کرونا نبود)
بک وارد خونش شد و با یه حرکت ماسک و کلاهش رو درآورد و رو زمین پرت کرد و خودشو روی کاناپه پرت کرد...
چن با دوتا ماگ قهوه سمتش قدم برداشت:
_ هییییی... بکهیونا... میدونی چندوقته ندیدمت؟
بک نگاهشو به چن داد:
+ چن حالم خوب نیست...
چن ماگ هارو روی میز گذاشت و کنارش نشست:
_ چی شده؟
+ چن... قویترین الکلی رو که داری میخوام...
چشمای چن گرد شدن:
_ بک تو که نمیخوای مست کنی؟
+ دقیقا همینو میخوام...
_ تو فردا تمرین داری و...
+ فردا روز تعطیلمه... چن خواهش میکنم نذار برم و تو یه کلاب مست کنم...
چن سریع از جاش بلند شد تا چیزی رو که میخواست براش بیاره... میدونست اگه یکمم مخالفت میکرد بک حرفشو عملی میکرد و اصلا دلش نمیخواست زندگی بک نابود شه و آبروش بره...
قوی ترین الکلی که داشت دابل ویسکی بود میخواست اونو برداره که پشیمون شد... اون خیلی برای بکی که گاهی مینوشید قوی بود و ترجیح داد ویسکی رو به جاش انتخاب کنه...
اونو روی میز گذاشت و بک همزمان با صدای برخورد شیشه الکل با شیشه ی میز از جاش بلند شد و دستشو سمت شیشه برد...
چن کنارش نشست و حرکاتش و زیر نظر گرفت... یعنی اون چش شده بود؟ اون که با پسرا دعواش نشده بود، نه؟
معلومه که نه اونا دعوا نمیکردن هروقت هم که دعوایی بینشون شکل میگرفت انقدر کمرنگ بود که بعد چند دقیقه آشتی میکردن...
پس چی شده بود؟ نکنه عاشق شده بود؟
نه... آدم وقتی عاشق میشه مگه مست میکنه؟ اونم یه شخص معروفی مثل بکهیون که دخترا براش جون میدادن...
داشت کلافه میشد و تصمیم گرفت که این سوال رو از خود بک بپرسه، اما وقتی نگاهش به بک افتاد فهمید تو تایمی که اون داشته فکر میکرده بک نصف شیشه ویسکی رو تموم کرده بود و هنوزم داشت ادامه میداد...
KAMU SEDANG MEMBACA
She got me going crazy Vol. 1
Fiksi Penggemarداستان یه دختر ایرانیه که برای اینکه مستقل بشه موقتا به کشور موردعلاقش، کره، مهاجرت میکنه و بعد از اتفاقاتی سر راه اکسو قرار میگیره درحالیکه اصلا اونارو نمیشناخته... پسرا کمکش میکنن تا شغل و درآمد ثابت تو شرکت داشته باشه و کلی اتفاقات خوب و بد برای...
