🎀نیکولاس🎀
خدا خدا میکردم دروغ باشه!
اما وقتی دکتر با تکون دادن سرش مهر تاییده ی بارداریم رو روی دل سایمون زد به کل وا دادم!اصلا نفهمیدم چجوری از حال رفتم.
قطعا بخاطر ناراحتی کردن زیادم بدنم اینقدر ضعیف شده بود!
مایکل همیشه با ملایمت باهام برخورد میکرد و کمکم کرد درست روی تخت دراز بکشم.
ملافه رو روی تنم مرتب کرد و با لبخند تلخی و نیم نگاهی به سایمونی که داشت با دکتر حرف میزد زمزمه وار گفت:
میدونم خوشحال نیستی اما این رو بدون که این خوشگله که قراره بیاد تو زندگیتون از تو هم هست...پس سعی کن از اون متنفر نباشی...باشه؟!با بغض سری تکون دادم که دستم رو گرفت و فشرد و گفت:
یکم آروم باشی قول میدم خیلی بهتر بتونی کنارش زندگی کنی!اشکی روی صورتم جاری شد و لب زدم:
اما اون فقط من رو بخاطر ظاهرم میخواد...اون حتی باهام حرف نمیزنه...فقط...هق...فقط بلده بزور...میون حرفم یهو سایمون نزدیکمون شد.
مایکل سریع جمعش کرد و گفت:
عام...مثه اینکه باورش نمیشه قراره مامان بشه...سایمون اخمی کرد و گفت:
مایکل بیرون!مایکل نگاهی متاسف بهم انداخت و از اتاق خارج شد.
کنارم روی تخت دراز کشید.
با اشک هایی که جاری میشدن بهش پشت کردم و توی خودم مچاله شدم.پوزخندی زد و گفت:
مثه اینکه اینجا رو با قصر پدرت اشتباه گرفتی...اینجا باید باب میل من باشی...نمیخواستم باهاش حرف بزنم اما حرصم میگرفت وقتی دستوری حرف میزد.
همونجوری که پشتم بهش بود لب زدم:
من اون منی رو که میگی نمیبینم...حرفم به قدری کفریش کرد که نفهمیدم کی بلند شد و روم خیمه زد.
ترسیده خواستم پسش بزنم که از دست هام گرفت و دو طرف سرم قفل کرد و خیره بهش چشام گفت:
اینکه الآن توی دستت حلقه ی منه و توی شکمت بچه ی من...نشونه های همون منی که میگی نمبینیش نیستن؟!خنده ی تلخی زدم و گفتم:
آره دارم میبینم و حسش میکنم اما فکر نمیکنی چیزی رو ببینی و نمیبینی تلخ تره؟!یعنی هیچیت به چشمم نمیاد لعنتی...از فکم گرفت و فشرد و لب زد:
تو که نمیخوای هر روزت رو برات جهنم کنم...میخوای؟!جیغ کشیدم و گفتم:
توی لعنتی خودت جهنمی برام.
دیگه کار به انجام کاری نمیکشه.
خودت باشی تنها همه چیزم رو میسوزونی.به هق هق افتادم و ادامه دادم:
تو حتی من رو بخاطر خودم انتخاب نکردی...شده بشینی باهام حرف بزنی...اسم خودت رو گذاشتی همسر اما بیشتر شکل ارباب های سادیسمی هستی!
ESTÁS LEYENDO
SWEET💕BLOOD
Terrorخونی شیرین همانند عسل...!♡_♡ 💀🚫💀🚫💀🚫💀🚫💀🚫💀🚫💀🚫💀🚫💀🚫💀🚫💀🚫💀🚫💀🚫💀🚫💀🚫💀🚫 writer:☆miss aylar☆