19

2K 240 49
                                    

_ خب من میخام یه جشن کوچیک برای دوست دخترم بگیرم...وخب میخام چیز خاصی براش داشته باشم..آدرس توروبهم دادن....قیمتش برام مهم نیس..فقط نمیخام زیاد سنگین باشه..این یه فضای عاشقانه اس.

دست از خیره نگاه کردنش برداشتم وتکیه امو از میز روبه روم برداشتم.پسری که روبه روم بود وحرف میزد،قد بلندبود وهیکل ورزیده ای داشت،موهای دور سرش روخیلی کوتاه کرده بود،وسط موهای خرمایی اش به طرز شلوغی روبه بالا حالت گرفته بودند،چشماش قهوه ای روشن بود،از طرز لباس پوشیدن وحرف زدنش میشد فهمید وضع مالی خوبی داره وخب زیاد اهل این جور کلوب ها نیس.وطبق معمول اینجا روبهش معرفی کرده بودن تا به لیست پارتی اعیانیش سیگارهای منم اضافه کنه.

لویی:رنگ یا توتون خاصی در نظرته؟

پسر:نمیدونم..مهمونی بزرگی نیس،بهم گفتن خودت سلیقه محشری داری..فقط رنگش سبز باشه،رنگ مورد علاقشه.

رنگ مورد علاقه منم هست،به خصوص اگه رنگ دوجفت چشم باشه.

جعبه سیگارهامو آوردم بیرون وگذاشتم روپیشخوان.همیشه دوست داشتم واکنش بقیه رونسبت به کارم بدونم،وخب اگه بخایم روراست باشیم،این نمایش کوچیک همیشه باعث میشد پول بیشتری گیرم بیاد.

ورقه های سبز روآوردم بیرون..سبز مات بود وزیبایی خاصی داشت،یکی از توتون های ملایم رو آوردم بیرون..گیاهی که میخاستم استفاده کنم یه جور ریشه مقدس سرخ پوست ها بود که زیادیش نئشگی زیادی میاورد،ولی الان برای سکس بعد از تولد بدردمیخورد،توتون روگذاشتم گوشه کاغد،ریشه روکه به صورت نخ های ریز درآورده بودم کنارش گذاشتم،کمی ماری جوانا،ودراخر گلی که برگ های قرمز تیره ای داشت وعطر مخصوص سیگارهام بود تمامشو آروم اول کاغذ سبز گذاشتم،انگشتمو با شرابی که توتون های قوی روتوش نگه میداشتم خیس کردم ولبه کاغد روخیس کردم انگشت های شصت دو دستمو گذاشتم زیر سیگاروبا انگشت وسطم سریع شروع به لوله کردنش کردم،واخرش با نوک زبونم کاغد سبز رو محکم کردم.نوار خاکستری باریکی که حالت چسبنده داشت رو برداشتم،به صورت مارپیچ دور سیگار قرارش دادم،با تیغی که مثل انگشتربین دوتا انگشتام قرار میگرفت سر سیگار روزدم وکنار گذاشتم.

به پسر نگاه کردم،کاملا شیفته شده بود ونگاهشو از سیگاری که توجعبه بود بر نمیداشت.دونه دونه سیگارهارومیپیچیدم واون با حیرت نگاهشون میکرد..ده تا براش کافی بود،بیشتر از این کارمو از خاص بودن بیرون میاورد.

پسر:فکر میکردم حرفایی رو راجع بهت میزنن اغراقه این سیگارها واقعا قشنگن.چقدرباید برای اینا بدم؟

لویی:برای هر نخ پونصدتا،

پسره:اوپس..

پول هایی که به صورت لوله شده بود رو گذاشت جلوم سیگار هارو گذاشتم تو یه پاکت وبهش دادم.پاکت رو برداشت ورفت بیرون..

Don't Judge,just Trust(L.S)Where stories live. Discover now