✖لطفا بخونید✖

2K 161 58
                                    

سلام رفقا..

خدمتتون اومدم یه سوالی عرض کنم..

معلوم هست چتون شده؟!

اصلا نمیتونم بعضیا رو درک کنم،اصن تاحالا عاشق شدین؟!یا اصلا درکی از شرایط بین هری ولو دارین؟!میتونین متوجه بشین که تصمیمات لو چقدر عمیق ان؟!بابا یارو فیلم سکستون رو جلوی یه سالن ادم که نود درصد همو فوبیکن پخش کرده،وبعد درکمال وقاحت همه چیز رو بلند توضیح داده وگفته که تمام لحظاتی که برای شما زندگی بوده بازی میکرده..اونوقت شما میاین اینقدر راحت ببخشینش؟!حتی تو داستان ها هم اینجوری نیس.

من دارم یه داستان واقعی مینویسم،سعی میکنم که واقعی باشه،داستان من وسط دعوا بوس وبعد سکس وبعد آشتی نداره داستان من اسمات نیس داستان من بخشش های هردم بیلی وباری به هرجهت نیس.داستان من بزرگ شدن کاراکتر هامه.وهمه چی سرجای خودشه کسایی که هی فقط میخان ببین اخرش چی میشه وهر وقت یه خبری میشه میخان رد بشن عایا وقتی مامانشون هم حرف میزنه میگن زود بگم میخام ببینم بعد حرفت چی میشه؟!یا وقتی عاشق یکی میشن از همه روزهاش زود رد میشن تا ببینن اخرش چی میشه؟!یا سعی میکنن زندگی کنن تو لحظه ها!با این حال من متاسفم ولی این چیزا تو این داستان نیس واگه باهاش مشکلی دارین خوشحال میشم دیگه داستان رو نخونید.

ونکته اخر مرسی از تمام کسایی که لطفشون همیشه شامل من وداستانم بوده وبی نظیرن.داستان امشب آپ نمیشه چون من واقعا از وضعیت کامنت ها عصبیم.چون هیج کس نقد نمیکنه یا راجع به روند نظر بده،بلکه فقط حق میدن به کسایی که ثانیه درکشون هم نکردند.متنفرم از اینکه راجع به شخصیت هام وداستانم توضیح بدم ومنظورشو برسونم ولی لطف کنیدعمیق تر راجع به لوفکر کنید..

پ.ن:بازم میگم عده ای که همیشه لطفشون شامل حال من بوده کاملا از این قائده مستثنا هستن.

پ.ن دو:بیاین با درست خوندن به داستان های خوب ارزش بدین.

Don't Judge,just Trust(L.S)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora