7. ترس

1.2K 216 26
                                    

هشدار: +18 داره

لوهان درحالی که توی مغزش فحش میداد، از روی غریزه چند قدم به عقب برداشت. چهره ی غریبه وارد اتاق شد و درحالی که انگشت وسطش رو روی ماشه گذاشته بود اسلحه شو بالا گرفت.

مردی که حدودا 29 ساله بنظر می اومد بعد از ورودش به اتاق نگاه دقیقی به اطراف، و بعد به چن و لوهان انداخت.

لوهان با امید به اینکه چن هم مثل سوهو و کای اسلحه ش رو بکشه و از خودشون دو تا دفاع کنه بهش نگاه کرد. اما چیزی که لوهان رو حسابی ترسوند و شوکه کرد این بود که برخلاف فکر اون چن بدون هیچ حرکتی و خیلی آروم فقط سر جاش ایستاد.

نمی دونست چرا یه حسی عجیبی داشت و حس می کرد که این قضیه به خوبی ختم نمیشه.

مرد غریبه بدون پایین آوردن اسلحه ش بلند خندید:" پس اینجا جاییه که کاپیتان اوه گنجینه های واقعیشو نگه میداره."

لوهان که نمی تونست جلوی خودشو حتی تو موقعیت مرگ و زندگی هم بگیره با پرویی جواب داد:" نه راستش. اون گنج هاشو تو اتاق گنجینه نگه میداره اما از اونجایی که بنظر یکم خنگ میای، من می تونم به اونجا راهنمایی کنم چون مطمئنم که خودت نمیتونی پیداش کنی."

بعد از جواب لوهان چن شروع کرد:" من که شک دارم اصلا ما گنج محسوب بشیم. "

لوهان به پسرک که خیلی عادی با ریتم حرف هاش انگشتشاو رو میز میزد نگاه کرد و چن ادامه داد:" از نظر من چیزایی مثل طلا و جواهر گنج محسوب میشن. میدونی؟ چیزای براق ارزششون زیاده. البته نه اینکه تمام چیزای براق ارزش داشته باشنا، اما طلا و الماس هم برق برقی ان هم یجورایی باحالن..."

بنگ!

اسلحه با صدای بلند به سمت زمین شلیک شد و لوهان با حرکت عصبی مرد به سمت جلو از جا پرید. مرد با عصبانیت به چن گفت:" هی پسر من هیچ از زوزه کشیدن های تو خوشم نمیادا..."

چن که بنظر میومد فقط یکم ناراحت شده باشه اخم کرد. لوهان واقعا نمی تونست بفهمه چن چطور می تونست تو صورت خطر زل بزنه و باهاش گفت و گو کنه...هرچند اون یه دزد دریایی بود....اما بازم کدوم دزد درایی ای با خودش اسلحه حمل نمی کرد؟

" من که زوزه نکشیدم...اما میدونی چی زوزه می کشه؟ سگ ها...البته اون بزرگ هاش نه ها...اونا یا واق واق می کنن یا صبح تا شب میخوابن...اون سگ کوچولو ها رو میگم...اونا عصبی ان و گاهی میرن رو اعصاب آدم اما اگه ازت خوششون بیاد خیلی ناز میشن. اون موقع س که زوزه میکشن...چون اینطوری میتونن نشون بدن که ازت خوششون اومده...هرچند بیشتر سگا وقتی ازت خوششون بیاد لیس می زننت درست نمیگم؟ "

لوهان تنها کاری که می تونست بکنه این بود که با تعجب به چن زل بزنه. پسرک درست تو چشمای اون دزد دریایی زل زده بود و بی توقف حرف میزد.

Pirate Prince * Hunhan Ver.Where stories live. Discover now