51.

756 158 35
                                    

فلش بک

بم بم وارد سلول شد.

حالا که چانیول دیگه جز زندانی ها نبود و سلول متعلق به اون و کای شده نگهبان ها توجه کمتری به اونها نشون می دادن... و البته حرف های گاه و بیگاه بکهیون از ناخدا هوآنگ زی احترامش رو پیش نگهبان ها بالا تر از این برده بود که نه تنها پا پیچ کارهاش نشن، بلکه هر خبر تازه ای که شنیده باشن براش تعریف کنن تا خودشون رو پیش این فرد بالا ببرن و مثلا بهش نشون بدن اونها هم میتونن اطلاعات مهمی رو بدست بیارن.

احمق های دوست داشتنی!

بم بم شروع کرد:" تا جایی که من پیگیری کردم شروع هفته ی دیگه ماه کامله پس میشه 14 ام ماه. جذر و مد میتونه کمک شون کنه تا زودتر از پیش بینی ناخدا به اینجا برسن که خیلی خطرناکه. مطمئنی نباید چیزی به ناخدا بگم؟؟ پنهان کاری ازش رو دوست ندارم."

بکهیون رد کرد:" اگر بهش بگیم بدتر به روابط بین ما مشکوک میشه و خودمون رو به عنوان جاسوس تلقی میکنه.

بم بم امیدوارنه توضیح داد:" اما اون حالش بهتره. خیلی بهتر..."

"خب این خبر خوبیه. به این معنیه که نباید حال خوبش رو بهم بزنیم تا وقتی لازم بود حقایق براش آشکار بشه دیگه تو تنگا باشه و زمان برای شک کردن الکی به ما نداشت باشه." بکهیون پاکتی رو به سمتش گرفت:" بیا اینم نامه. اینبار توش برای شاهزاده شرح بیشتری از وقایع دادم. کار سختی رو به عهده ش گذاشتم. "

بم بم نامه رو گرفت:" امیدوارم این شاهزاده تون تو نقش بازی کردن هم به اندازه ی ایجاد آرامش برای جکسون ماهر باشه. اگه اونها حتی یک ساعت هم زودتر از چیزی که محاسبه کردی برسن، همه چیز به تلاشی که لوهان میتونه بکنه بستگی داره."

بعد نگاهی به کای که ساکت نشسته بود انداخت و از اتاق خارج شد.

اما بی خبر بود که اون شب اون سلول نیمه تاریک مهمون دیگه ای هم داشت که با کمک شنل تاریکش گوشه ای از اتاق پنهان شده بود تا نامه ی دیگه ای که با بکهیون مشورت و آماده کرده بودن توسط بم بم به دست شاهزاده برسه.

بکهیون گفت:" تونستی دوباره با همکارت از گارد سلطنتی ارتباط لازم رو بر قرار کنی؟ خودت هم با فراری دادن به موقع شیومین و چن عالی بودی ولی مارک هم واقعا خیلی مفید بوده. اگر هشدار اون در مورد دارو های جکسون نبود نمی تونستم به لوهان هشدار بدم که کمتر غذا بخوره تا دارو ها اثر کمتری روش داشته باشن. "

پسر شنلش رو کنار زد و از تاریکی به نور کم سوی اتاق اومد:" آره. اما خب خوش شانس بودیم که ناخدا توجهش به لاغر شدن شاهزاده لوهان جلب نشده. مارک در حال آماده کردن وسایل برای درگیری احتمالیه... "

کای لب هاش رو لیس زد تیکه انداخت:" به عنوان مامور گارد خیلی سکسی میشی. کاش زودتر میدونستم واقعا کی هستی دو کیونگسو."

Pirate Prince * Hunhan Ver.Where stories live. Discover now