8. روش کثیف

1.4K 217 19
                                    

هنوز ادامه ستاره هاس....


"چ-چی؟ این به تو ربطی نداره لعنتی. از روم بلند شو!" لوهان بعد از گفتن اون جملات سعی کرد از آخرین قطرات قدرتش استفاده کنه و بلند بشه اما حالا دیگه سهون رسما روش بود و پاهاشو دو طرف پهلوهاش گذاشته بود.

دست کاپیتان زیر چونه ی لوهان رو گرفت و مجبورش کرد تو چشمای خودش که از خشم قرمز شده بودن نگاه کنه و بعد خیلی جدی گفت:" اگه جواب ندی آماده ات نمی کنم و اونقدر محکم می کنمت که تا چند روز نتونی راه بری."

لوهان با ناباوری شروع کرد:" جدی نمیگی... از من فاصله بگیر رعیت!"

سهون درحالی که کُتش رو در می آورد گفت:" اتفاقا خیلی هم جدی میگم." و بعد شروع به باز کردن لباس لوهان کرد. لوهان درحالی که از ناراحتی و خجالت در عذاب بود با درماندگی سعی کرد دستای سهون رو کنار بزنه اما وقتی هر دو دستش توی یک دست سهون گیر افتاده بودن تلاشش نتیجه ای نداشت.

" می خوام باهات صادق باشم لوهان . من ازت خوشم میاد. باید اعتراف کنم که تو به عنوان یه شاهزاده خیلی جذابی. من فکر می کردم بیشتر افراد خاندان سلطنتی یه عده شکم گنده های نفرت انگیز باشن اما تو خلافشو بهم ثابت کردی اما با وجود صورت خوشگلت، تو خیلی ور ور میکنی."

وقتی نفس نفس زدن های لوهان رو دید اخم سهون تبدیل به یه پوزخند شد. لوهان درحالی که غر غر می کرد سعی کرد با ضربه ی پا ش سهون رو عقب بزنه تا نذاره لمسش کنه:" آآی... یااا من زیاد حرف نمی زنم. تو واسه این عصابی شدی که بالاخره یکی جرات کرده جلوت مقاومت کنه." و بعد با تقریبا فریاد زد:" حالا از روم بلند شو—"

سهون با تمسخر شروع کرد:" طوری رفتار نکن که انگار نمیخوای من به فاک بدمت. و درضمن دست از تلاش برای هل دادن من بردار. اگر میخوای این سریع تموم بشه و زیادم درد نداشته باشه، بهت پیشنهاد می کنم دهنتو ببندی و روی دست ها و زانو هات بچرخی."

لوهان طوری که انگار اونو به مبارزه می طلبه گفت:" یاااااا من هرگز چنین حرکتی نمی کنم. حالا گمشو آشغا..."

سهون بهش چشم غره رفت:" در نتیجه منم تا آخرین حد ممکن با خشونت و محکم کارمو انجام میدم."

لوهان که توقع چنین جوابی رو نداشت با یه ناله ی ضعیف اعتراض کرد:" تو نمیتون..." اما قبل از اینکه بتونه حرفشو تموم کنه سهون، در حالی که هر دو مچ دست های شکننده شو تو یه دستش بالای سرش نگه داشته بود با دست دیگه ش شروع به تیکه پاره کردن لباساش کرده بود.

حالا بدنش کاملا بدون پوشش دیده میشد و سهون با اون چشماش داشت سرتا پاشو برانداز می کرد.

" پوست زیادی سفیده... باید مارک خودمو همه جاش بذارم. جای لب هام باید همه جای بدنت باشه..." بعد اون دو انگشتش رو توی دهنش برد و مکید و وقتی به حد کافی خیس شدن خودشو به سمت بدن لوهان خم کرد و شاهزاده با یه درد ناگهانی که بخاطر ورود دو انگشت سهون به نقطه ی حساس بدنش بود از جا پرید.

Pirate Prince * Hunhan Ver.Where stories live. Discover now