49.

788 141 12
                                    

صبح شده و لوهان دیگه نه اون حس نیاز شدید رو داشت و نه حس پوچی. حالا حس انتقام داشت. شاهزاده لوهان از هان. کلمه ای که برای پسرک مو سفید تقریبا ناشناخته بود.

فعلا دلش می خواست یه قاتل باشه. طناب های قرمزش رو توی دستش تاب داد و به سمت جکسون که در حال لباس پوشیدن بود حمله کرد، طناب میانی دارت ش رو دور گردن جکسون پیچید و کمی عقب کشید.

جکسون حسابی شوکه شده بود و توقع چنین حرکت ناگهانی ای رو اول صبح از لوهان نداشت.

بیشتر توقع داشت لوهان نتونه از جاش بلند شه و این بتونه بهانه ای برای جکسون باشه که اون جشم کوچیک رو روی دست به اطراف حمل کنه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

بیشتر توقع داشت لوهان نتونه از جاش بلند شه و این بتونه بهانه ای برای جکسون باشه که اون جشم کوچیک رو روی دست به اطراف حمل کنه. اما چرا لوهان حمله کرده بود؟

اون که تا دشیب به پسر خوب جکسون تبدیل شده بود، حتی وقتی بعد از رابطه جکسون پیشونیش رو بوسیده بود صورتش رو به حالت چندش جمع نکرده بود.

جکسون بخشی از ذهنش رو که می گفت (اون فقط از سر خستگی بوده) رو نادیده گرفت چون فشار طناب لوهان دور گردنش داشت زیاد میشد. البته اینکه لوهان به همین زودی تصمیم گرفته بود اقدام به یادگیری کار با اون طناب ها کنه برای جکسون خبر خوبی بود ولی فعلا باید زنده می موند تا بتونه اون خبر خوب رو جشن بگیره.

لوهان به اندازه ی جکسون از اون دارت های طنابی نمی دونست در نتیجه جکسون با یه حرکت خیلی ساده که حتی احتیاج به قدرت زیادی هم نداشت خودش رو خلاص کرد و لوهان در کثری از ثانیه خودش توی طناب ها گیر افتاده بود.

جکسون لوهان رو که نمی تونست حرکتی کنه روی تخت انداخت و به حاضر شدنش ادامه داد. لوهان دیگه تقلا نمی کرد. انگار اون آخرین اعتمادی که به خودش داشت هم از بین رفته بود.

البته لوهان جسور بود و جکسون این رو به دلایل مختلفی می پسندید، اولین دلیل این بود که این بهش این بهونه رو میداد که لوهان رو درست مثل یه حیون خونگی به پایه ی تختش ببنده.

خب در مورد لوهان، بستنش روی تخت مناسب تر بود. می تونست پاهاش رو هم باز به دو ستون تخت وصل کنه که دیگه کاملا برای به فاک رفتن آماده باشه.

دلیل دوم می تونست این باشه که سرکشی لوهان سکس رو بی اندازه پر لذت می کرد.

و دلیل سوم هم این بود که می تونست کمی احساس راحتی کنه که در صورت لزوم میتونه از خودش دفاع کنه... وقتی "اونها" برسن...

البته جکسون وقتی با "اونها" قرار خرید و فروش گذاشته بود تصور می کرد با یک یا نهایتا دو کشتی طرف معامله میشه ولی در آخرین توقفشون تو یکی از بنادر نزدیک شیلا بهش خبر رسیده بود که ممکنه بیشتر باشن.

در معاملات دزدان دریایی هیچ چیزی به اسم اعتماد وجود نداره. فقط قدرت مطرحه.

برای همین جکسون با دو کشتی ضعیف تر قرار معامله ای پر سود رو گذاشته بود.

معامله ای برای فروش چیزی که برای دزدان دریایی در سراسر دریا های شرقی ارزش زیادی داشت. خدمه و کاپیتان منفور ترین گروه دزد دریایی در هفت دریا، ناخدا اوه سهون و افرادش که بخاطر موفقیت های زیاد هم شهرت هفت دریا رو کسب کرده بودن و هم بیشتر ثروت هاش رو.

وقتی جکسون برای آوردن ناخدا اوه فرستاده شد ناخدا هوآنگ زی بنظر نمی اومد علاقه ای به بیشتر در جریان قرار دادن جکسون داشته باشه اما برای جکسون مهم نبود. این یه وظیفه بود که به اون سپرده شده بود.

اما توی راه خبر های جدیدی بهش رسیده بود. ناخدای اکسو تو یکی از شهر ها با پسری دیده شده که شباهت زیادی به شاهزاده ی گمشده ی هان داره. کشتی اکسو کشتی رز رو غرق کرده چون زیادی بهشون نزدیک شده بود. کشتی اکسو این اواخر زیاد توی بنادر توقف نکرده. و ...و... و... این ها همش می تونست نشونه ی یک چیز باشه. اکسو داشت از چیز با ارزشی محافظت می کرد.

جکسون همون لحظه که شنیده بود اکسو به کشتی لوهانش حمله کرده، توی معاملات بین راهیش قول اکسو رو به دشمنانشون داده بود و حالا بهش خبر رسیده بود تعدادی از اون دشمن ها متاسفانه نه کم بودن و نه ضعیف.

جکسون حالا این رو خوب می دونست اما همین که بتونه لوهان رو نگه داره براش کافی بود اما از اون جایی که نمیشد حتی احتمال داد اون دزد ها بدون گرفتن بیش از حقشون دست از سر اونها بردارن اون باید لوهان رو بیشتر تعلیم میداد.

هم برای دفعا و هم برای قولی که به لوهان داده بود... اینکه اون رو از اثر ناخدا اوه پاک کنه و کاری کنه که اگر یه روزم به اتمام این جهان و زندگی هر دو شون مونده باشه، به جایی برسونتش که کار روزانه اش این باشه که التماسش کنه به فاکش بده.

جکسونمردی بود که همیشه سر قولش می موند. زیر قول زدن ناجوانمردانه بود

 زیر قول زدن ناجوانمردانه بود

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
Pirate Prince * Hunhan Ver.Where stories live. Discover now