21.

1.1K 194 32
                                    

لوهان با نفسی از روی خشم روی پاشنه ی پاهاش چرخید و همونطور که قدم هاش رو روی زمین می کوبید به سمت در خروجی غذاخوری رفت. سیاهی رفتن چشم هاش برای چند لحظه ای بنظر می اومد که محو شده.

با شنیدن حرف هاش شیومین ترسید و همزمان با سهون از روی صندلیش بلند شد.

اون با چشم های گردشده به کاپیتان دزد دریایی که با نگاهش لوهان رو تعقیب می کرد نگاه کرد.

سهون داد زد:" لوهان !" و آماده شد که بره دنبالش اما سوهو بازوش رو نگه داشت.

سوهو سریع به چن دستور داد:" چن برو و مطمئن شو که کار احمقانه ای نکنه." و چن سریع از جا پرید و به سمت در دوید.

سهون با اخم دستور داد:" همین الان دستمو ول کن سوهو !" و به سمت در نگاه کرد.

شیومین لب پایینی شو گاز گرفت و یه نگاه خواهش آمیز به سوهو انداخت:" لطفا نذار بره. اگه اون ببینه سهون داره دنبالش میره حتما خودشو پرت می کنه تو آب!" و بعد خودش به دنبال چن و لوهان دوید. قبل از اینکه خارج بشه شنید سوهو کای و بکهیون رو صدا کرد تا بیان کمک سهون رو بشونن و آرومش کنن.

شیومین عاقلانه کنار وایستاد تا چن لوهان رو نگه داره. چن دست هاش رو دور شاهزاده گره کرد و نگهش داشت.

لوهان با خشم سر چن فریاد زد:" نه چن ، ولم کن!" و بعد به سمتی که اونها ازش اومده بودن نگاه کرد با این امید که سهون هم درحال آمدن نباشه. وقتی اثری از اون مرد ندید یه آه از سر خستگی کشید و دست از تقلا کشید.

چن به شدت اخم کرد:" لوهان —"

" گفتم نه!"

کریس به اونها ملحق شد و با نگاه خاصی به خشکی پرسید:" باز شاهزاده خانم دارن سر چی ناله می کنن."

لوهان اخم کرد:" سرت به کار لعنتی خودت باشه کریس!"

" چه آتیشی!"

لوهان با درماندگی گفت:" میشه گورتو گم کنی؟" و آرنج هاش رو به لبه ی برآمدگی عرشه تکیه داد چون ار تفاع زیاد بود و اگه بجایی تکیه نمی کرد می ترسید:" من از این زندگی خسته شدم! من از تمام شما دزد دریایی های لعنتی خسته و بیزارم! من از این کشتی خسته ام! از همه چی خسته شدم! این اصلا منصفانه نیست!"

شیومین دست هاشو دور دوستش حلقه کرد و بغلش کرد:" با من حرف بزن لو..." و از اینکه دوست سلطنتی ش توی دست هاش چقدر سبک بنظر می رسید تعجب کرد. انگار لوهان آب رفته بود.

شاهزاده سرش رو با ناتوانی به شونه ی شیومین تکیه داد:" حتی دیگه دلم نمیخواد اینکارو بکنم. الان یه احساس خیلی بدی دارم. گلوم می سوزه، شکمم طوریه که انگار یه فیل چند روز روش نشسته بوده، بازوم درد میکنه و حالا هم سرم داره درد می گیره. الان واقعا از همه چیز نفرت دارم." و یکم تو بغل شیومین آروم گرفت و شیومین آروم دستش رو پشت لوهان می کشید.

Pirate Prince * Hunhan Ver.Where stories live. Discover now