Pirate Prince * Hunhan Ver.

5. تئوری بکهیون

. تیزر رو هم ببینید. قسمت قبل فقط 3 خواننده و 2 رای داشت... 💔

لوهان از جا پرید و شیومین سریع سرشو انداخت پایین. سوهو و کریس هم سریع از جاشون بلند شدن.

سهون در حالی که دست هاشو پشت کمرش گره کرده بود از کنار چن رد شد و ادامه داد:" مهم نیست شاهزاده چی بگه و چیکار کنه، آخر کار افسار قلاده ش تو دست صاحب واقعی شه." و بعد از بلا بردن یکی از ابرو هاش خودشو به پشت سر لوهان رسوند.

لوهان خواست جا به جا بشه اما قبل از اینکه کاری کنه سهون با یه دست از پشت سرش اونو نگه داشت و دست دیگه شو به سمت زیر شکمش و جلوی پاهاش حرکت داد.

لوهان که ناراحت و کمی هم خجالت زده شده بود سعی کرد کاپیتانو هل بده و از خودش جدا کنه چون نمی خواست تو اون اتاق کوچیک حسابی سر و صدا راه بندازه اما دست سهون انگار از آهن ساخته شده بود و بنظر می اومد هر حرکت لوهان بیشتر باعث سرگرمی اون بود.

لوهان دندون هاشو روی هم فشار داد:" منو ول کن لعنتی." و باز هم تقلا کرد تا دست اونو که حالا داشت کمی فشارش می داد از خودش دور کنه. و لوهان بخاطر تنگ شدن فشار دست روی عضوش از جا پرید.

بخاطر از جا پریدن لوهان سهون موذیانه لبخند زد دستشو از قسمت حساس بدن شاهزاده دور کرد:" وقتی عاشق اینم که بدنت اینطوری بهم چسبیده باشه چرا ولت کنم؟"

"برو به خودت شلیک کن. من ترجیح میدم یه رعیت احمق متولد شده باشم تا بخوام تو رو لمس کنم."

"اوخ پرنسس حرفت سوزش داشت." سهون با دهن بسته خندید.

"دست از پرنسس صدا کردن من بردار لعنتی. نه هوشمندانه س نه جالب."

"پس چی صدات کنم؟ شاهزاده ی تخت خوابم؟"

چهره ی لوهان با نفرت کامل پوشیده شده بود و سهون خندید و به سمت سوهو چرخید. در حالی که بنظر می اومد حسابی سرگرم شده به سوهو گفت:" مقصدمون هنوز قبلیه... هرچند که نقش هام برای پرنسس دیگه تقریبا ثابت شده."

سهون بالاخره لوهان رو رها کرد اما لوهان حتی بعد از نشستن روی تخت کنار شیومین هم حواسشو جمع نگه داشت.

سوهو تایید کرد:" اولویتمون هنوزم با گنجه درسته؟"

سهون دست شو جلوی سینه اش گره کرد:" در حال حاضر بله... اما نقشه ی من برای اعلیاحضرت..." به لوهان نگاه کرد و ادامه داد:" وقتی ایالات امپراطوری بفهمن شاهزاده ی ارزشمندشون تو دستای منه، همشون در مقابلم به زانو در میان. و شخص امپراطور وقتی بفهمه پسرش پیش منه بهم التماس می کنه که رحم کنم."

لوهان با ناباوری از جا پرید:" چی؟! اما تو که گفتی نمیخوای از من برای اخاذی یا انتقام استقاده کنی!" بعد با خشم بیشتری ادامه داد:" در ضمن تو راجع به شیومین هم به من دروغ گفتی. تو گفتی قصد داشتی بفروشی ش نه اینکه بکشیش!"