9. نقشه

1.3K 202 35
                                    


رای و نظر؟؟

لوهان نمی دونست کی خوابش برد اما اونقدر ناگهانی این اتفاق افتاد که وقتی بیدار شد نمی دونست چقدر گذشته و این باعث ترسش شد. گم کردن رد زمان اونم تو این شرایط که کسی بهش اطلاعات نمیداد اصلا چیز خوبی نبود دستش رو روی بالشش کشید، خیسی اشک هاش خشک شده بود.

اون در حالی که آروم از روی تخت بلند میشد سعی کرد افکارشو درباره ی سهون از سرش بیرون کنه. درد شدید پشتش و تیر کشیدنش و باعث شد دوباره روی تخت بشینه و تمام اتفاقاتی که بین اون و سهون افتاده بود براش یادآوری بشه. زیر دلش درد می کرد... انگار هنوز می تونست عضو سهون رو توی خودش حس کنه. اون اتفاق که هرگز نباید می افتاد.

واقعا نباید و لوهان هرچی بیشتر بهش فکر می کرد بیشتر از دست خودش عصبانی میشد چون در این لحظه چندان مطمئن نبود که به دلیل درستی ناراحته. نمی دونست از این ناراحته که سهون زیاده روی کرده بود و اونو به فاک داده بود یا اینکه از این ناراحت بود که کاپیتان اونو تو اون حال رها کرده بود.

اون تصمیم گرفت فکر کنه که دلیل اولی درسته هرچند که یجایی اون آخرای ذهنش یه صدایی بهش میگفت که دلیلش چیز دیگه ایه.

سهون مسلما بی جذابیت نبود....کاملا برعکس...تنها مشکل، شخصیت، اخلاق و کل وجودش بود که مزخرف خالص بود.

لوهان سعی کرد بهش فکر نکنه.

دیگه گذشته بود. اگه به هان بر می گشت و این مطلب که اون با یه دزد دریایی خوابیده بود و یه جورایی ازش بدش هم نیومده بود پخش میشد، قضیه اصلا براش خوب تموم نمیشد.

روی لبه ی تخت یه دست لباس بود. لوهان با نفرت به لباس ها نگاه کرد. بعد از اینکه پیرهن رو پوشید احساس پَست بودن بهش دست داد اون لباس علاوه بر اینکه در شان اون نبود بلکه اصلا لباس سنتی ای که اون عادت به پوشیدنشم داشت نبود. پیرهن... اما بهرحال بنظر نمی رسید چاره ای داشته باشه.

اثری از پاره پاره های لباس سلطنتیش دیده نمیشد، انگار کسی اتاق رو مرتب کرده بود.

قدم زدنش تا جلوی در با دردی همراه بود که با هر قدم حس میشد. وقتی به در رسید گوشش رو به در چسبوند تا بفهمه آیا سهون تو اتاق مطالعه ش هست یا نه و وقتی صدای که نشون بده سهون اونجاس نیومد لوهان در رو باز کرد.

همونطور که فکر کرده بود اتاق مطالعه خالی بود. دری که دیروز شکسته بود حالا برگشته بود سرجاش و به خوبی روز اولش شده بود.

یه خاطره ی ناخوشایند باعث شد تا دوباره به زمین، جایی که اون دزد دریایی مرده قبلا افتاده بود نگاه کنه. یه لکه ی خون روی کف چوبی تنها چیزی بود که اون قضیه رو یاد آوری می کرد... که به طرز ناشیانه ای تلاش شده بود که از روی زمین پاک بشه.

Pirate Prince * Hunhan Ver.Where stories live. Discover now