ما انقدر نزدیکیم و شما ها تازه تصمیم گرفتید منو با خبر کنید؟ احمق ها..." سهون غرید و کتش رو از روی صندلیش برداشت.
در حالی که داشت کتش رو می پوشید و می خواست از در بیرون بره نگاه ساده ای به لوهان انداخت:" آزادی خودت! این تنها چیز لعنتی ایه که تو بهش اهمیت میدی. تو هم به اندازه ی طبقه ی اشراف و تمام اشراف زاده های لعنتی خودخواهی. شماها فقط به خودتون اهمیت میدید و لحظه ای که یه چشمه از رفتار خودتون با دیگران باهاتون بشه شروع به گریه می کنید. خیلی رقت انگیزه. حتی فکر بیرون رفتن از اتاق رو هم نکن. یکی رو می فرستم که زیر نظر داشته باشدت."
"چی؟"
اما در بسته شد.
لوهان با بی حوصلگی فریاد زد:" یعنی چی که یکی رو می فرستی؟"
اون بلند شد و به سمت دیوار رفت و چند بار با ناراحتی سرشو آروم به دیوار کوبید.
بیرون از در صدای قدم های افراد کشتی با نزدیک شدن به کشتی دیگه تندتر و بیشتر می شد.
اوف یا خدا، سهون به حد غیر ممکنی رو اعصاب بود. آخه پدرش چه ربطی به اون بحث داشت؟ و خودخواه بودن؟
این حرف ها بی معنی بود. هرچند هرکسی که از سلطنت متنفر بود چنین تفکراتی داشت. لوهان فکر کرد" من نباید از اینکه یه دزد دریایی از پدرم بد میگه تعجب کنم. من اهمیتی نمیدم."
با گذشت زمان سهون فقط داشت ثابت می کرد که چه عوضی ایه.
"حالت خوبه لوهان آه؟"
لوهان از اینکه کسی، اون رو مثل یکی از افراد کشتی "با پسوند صمیمیه آه" صداش کرده بود شوکه شد.
چن درحالی که سرشو آورده بود تو اتاق موذیانه پوزخند زد.
لوهان آروم با سر تایید کرد و از دیوار فاصله گرفت. و چن وارد اتاق شد و در رو بست.
لوهان با ناله جواب داد:" اونقدری خوبم که هر اسیری می تونه خوب باشه."
چن آروم خندید:" سوهو و کای می گفتن که تو هنوز عادت نکردی."
"صادقانه بگو، اگه جای من بودی چیکار می کردی؟"
چن با یه پوزخند دست هاشو گذاشت تو جیبش و سرشو تکون داد. اون بنظر جوون تر از لوهان می اومد و ناگهان بنظر لوهان با دیدنش یه حس آشنا بهش دست داد چون مرد جوان واقعا بنظر خیلی آشنا می اومد.
لوهان بی اختیار پرسید:" من تو رو جایی ندیدم؟"
چن با یه لبخند به جهت دیگه ای نگاه کرد:" تو یه شاهزاده ای و من یه دزد دریایی. من که شک دارم همدیگه رو دیده باشیم."
با فهمیدن اینکه حرفش چقدر مسخره بوده لوهان سعی کرد لبخند بزنه:" اشتباه از من بود."
"ها ها! اشکالی نداره! در ضمن اسم کامل من، کیم جونگ دایِ." و کمی تعظیم کرد.
VOUS LISEZ
Pirate Prince * Hunhan Ver.
Fanfiction+18 هشدار پرنس لوهان، وارث سر زمین هان؛ در کشتی در حال مسافرت به بود که کشتی اش توسط اوه سهون، بدنام ترین دزد دریایی شیلا معروف به شاهزاده ی هفت دریا مورد حمله قرار گرفت. ورژن هونهان همین داستان خودم که تو پروفایل اصلیم نسخه لری و لویی استریتش رو گذ...
