15. قول

1K 172 21
                                    

سهون مچ های لوهان رو تو یه دستش گرفت و دست دیگه ش شروع به پایین کشید شلوار لوهان کرد. البته فقط اونقدری پایین کشیدش که تا شلوار تا زیر باسنش بیاد.

سهون یه نفس تند و گرم کشید:" یه دور سریع برای یادآوری یه سری نکات. فقط همین." و بعد شروع به در آوردن شلوار خودش کرد و برآمدگی کاملا سفت توی شلوارشو بیرون آورد.

لوهان با ناراحتی و در حالی که یه بغض داشت راه گلوش رو می بست روی ملافه ها تقلا کرد:" نه نه، تو نمیتونی همینطور یهو به من حمله کنی و..."

اما کلماتش با محکم کوبیده شدن لب های سهون روی لب هاش نا تموم موند. بوسه مثل همیشه خشن بود اما با این حال لوهان می تونست بگه با اینکه سرش داشت به ملافه ها کوبیده میشد، یجورایی داشت به حمله های کوچیک سهون عادت می کرد. دست هاش توی دست سهون گیر افتاده بودن اما سعی کرد با پاهاش اونو کنار بزنه... بی فایده بود.

همین که سهون لب هاشو برداشت لوهان خواست بلند بشه اما درد شدید ورود عضو خشک و بزرگ سهون اونم ناگهانی به بدنش باعث شد از درد فریاد بزنه و پشتش رو خم کنه.

" ها..یی...یااا..."

از یه شاهزاده دست نیافتی ...شده بود بازیچه ی یه دزد دریایی.

یک بار دیگه لب های سهون، اینبار عاشقانه برای ساکت کردنش روی لب هاش قرار گرفتن و وقتی به این مرحله رسید، لوهان می دونست مقاومت دیگه بی فایده س. تا حالا اجازه نداده بود کسی گریه اش رو ببینه و الانم فقط داشت تلاش می کرد با وجود درد فیزیکی و تحقیر روحی گریه نکنه.

اگه سهون یه دور سریع می خواست و اونم ازش کاری بر نمی اومد که منصرفش کنه، لوهان تصمیم گرفت بذاره هرچه سریع تر کارشو تموم کنه و بره چون می دونست قبل از اینکه به خواسته ش برسه دست بردار نیست... آره! این بهتر بود. اون فقط می بایست کاری می کرد که سهون زود تر کارشو تموم کنه...

لوهان نمی تونست مچ هاشو از دست های سهون رها کنه اما سعی کرد بوسه رو با تمام قدرتی که می تونست به سهون برگردونه و تونست سر سهون رو یکم به عقب ببره.

سهون با یه فشار جلو کشید و لوهان از جا پرید و قبل از اینکه ناله ی آهسته شو رها کنه لب سهون رو گاز گرفت. عضو بزرگ سهون علاوه بر ورودیش ودیواره هاش، دلش رو هم درد می آورد.

سهون یکبار دیگه محکم تر از قبل خودشو توی لوهان فشار داد. دست های لوهان مشت شدن و بند اومدن نفسش باعث شد چشم هاشو از درد روی هم فشار داد.

این هنوز هم برای لوهان خیلی خیلی دردناک بود.

بین حملات لب های سهون با یه نفس تند گفت:" من وسیله ی بازی تو نیستم... انقدر باهام بد رفتار و وحشی نباش لعنتی."

دزد دریایی قبل از عقب کشید بین بوسه لبخند زد:" اما پرنسس دفعه پیش خیلی بیشتر طاقت آوردی..." سرش به جلو خم شد و لبهاشو به گوش لوهان زد:" درسته من قول دادم که این سریع باشه..." در این لحظه شروع به چرخوندن باسنش کرد و یه حس آشنای لذت وارد بدن لوهان شد و باعث شد شاهزاده کمی بلند تر از قبل آه بکشه و دیگه کنترلی نداشته باشه.

Pirate Prince * Hunhan Ver.Where stories live. Discover now