11. گذشته

1.1K 219 81
                                    

نظرتون راجع به رای و نظر دادن چیه؟


اما حالا می دونست که حداقل با سهون رفتار مناسبی به عنوان یه بچه نشده بود. ناگهان یه احساس گناه بهش دست داد.

سهون یه پسر بچه ی بیگناه بوده که باهاش بد رفتاری شده بود...انگار که کشته شدن پدرش به اندازه ی کافی براش دردناک نبوده...

شیومین پرسید:" خب بعدش چی شد؟"

این بار کای به جلو خم شد:" مادرش به عنوان یه گیشا به مِی خونه ی دولتی برده میشه و برادر کوچیکش تائو هم از گرسنگی توی خیابون ها میمیره و سهون ، تو سن 10 سالگی تنهای تنها می مونه."

شاهزاده هیچ حرفی نزد اما حس کرد شیومین داره بهش نگاه میکنه و با نگاهش بهش التماس می کنه که یه چیزی بگه... از قصر و امپراطور دفاع کنه... بگه که چنین اتفاقی نیفتاده... اما لوهان فقط نگاهشو روی آتیش نگه داشت و سعی کرد بغض نکنه.

اون نمی دونست چی بگه...حتی نمی دونست باید چه حسی داشته باشه.

کای ادامه داد:" سهون به سال هایی که بین از دست دادن خانواده ش و ورودش به کشتی "اس ام" هست میگه "سال های خالی" چیز زیادی رو هم از اون سالها یادش نیست به جز اینکه بدون سر پناه زیر باروون زندگی می کرده. اما اون خیلی زود خودشو به ناخدای کشتی اس ام ثابت کرد و خیلی زود اونقدر پیشرفت کرد که تونست کشتی خودشو داشته باشه... و در آخر اون به مقام " شاهزاده ی هفت دریا" رسید. اون تقریبا قاره های دنیا رو دیده و همه سرتاسر دریا اونو می شناسن. تمام نجیب زادهای چوسان و هان حداقل یک بار اسمشو شنیدن. از نظر من که سهون خیلی قوی بوده که تونسته تو کمتر از 6 سال از فرش به عرش برسه."

شیومین شروع کرد و نظرش رو راجع به چیزی که شنیده بود گفت اما لوهان حرف هاشو توی ذهن خودش نگه داشت. خیلی عجیب بود...خانواده ی اون دلیل از بین رفتن خانواده ی سهون بودن. پدر اون بود که باعث شده بود سهون کارش به دزد دریایی بودن بکشه.

اگر پدرش جرقه ی جنگ با چوسان رو نزده بود نیازی به مالیات های سنگین هم نمی بود و در نتیجه سهون الان داشت با مادر و پدر و برادرش زندگی می کرد.

اگر پدرش عدالت رو برقرار کرده بود سهون الان یه دزد دریایی نبود. اگر پدرش ملاحظه کار تر و رئوف تر بود لوهان الان توی این کشتی نبود. ناگهان لوهان احساس کرد یه درد عجیبی توی قلبشه.

این تقصیر خانواده ی اون بود که سهون تا این حد آدم کشته بود و خون ریخته بود.

حتی اگه لوهان بخاطر اسیر نگه داشتنش از سهون نفرت داشت، دلیل واقعی این اتفاق در واقع سهون نبود. خانواده ی خودش بودن.

احساس کرد قلبش بخاطر سهون کوچولو که گمشده بود و تنها محافظانش کشته شده بودن شکست و تمام اینها به خانواده ی سلطنتی بر می گشت.

Pirate Prince * Hunhan Ver.Where stories live. Discover now