33.

1K 170 30
                                    

شاهزاده می دونست که صورتش داره داغ میشه... و اون بخش منتطقی ذهنش داشت مکرر بهش اطمینان میداد که اون داره این حرف رو فقط از سر دوستی با سهون میزنه.

برای همین سعی کرد برخلاف هاله ی صورتی ای که روی گونه هاش نسشته بود یه لبخند دوستانه بزنه و فقط از خدا بخواد که سهون متوجه قرمز شدن گونه هاش و گوش هاش نشه.

از حالت عادی سهون نمیشد تشخیص داد که متوجه شرمساری لوهان شده یا نه اما با شناختی که لوهان از اون داشت... احتمال زیاد متوجه شده بود.

لوهان سعی کرد خیلی عادی باشه:" روی تخت بخواب."

سهون یه ابروش رو بالا برد:" تو داری تخت رو به من میدی؟"

" فکر نکنم با لکنت گفته باشم."

سهون اون جواب تند رو با یه لبخند زیر لبی و سر تکون دادن نادیده گرفت:" پرنسس، من تخت رو به یه دلیلی دادم به تو. من نمی..."

سهون ناگهان مکث کرد و به صورت سرخ شده ی پسر نگاه کرد. ابرو های کاپیتان در هم کشیده شدن:" تبی که داشتی برگشته؟"

لوهان چشم هاش رو چرخوند و دست هاش رو لوی سینه ش گره کرد:" این جواب مناسبی نبود سهون."

احتمالا این اولین بار بود که لوهان اون اسم رو برای شکایت یا در راستای مسخره کردن بکار نبرده بود.

سهون حالت خاصی روی صورتش آورد و در حالی که به سمت تخت می اومد گفت:" حالا که انقدر اصرار می کنی."

وقتی سهون به سمت دیگه ی تخت رسید افکار زودگذری از ذهن لوهان عبور کردن... لوهان ایستاد و به سمت در راه افتاد.

" کجا داری میری؟" سهون پرسید و لوهان برای اینکه بدونه سهون از پشت بهش زل زده نیازی به چرخیدن نداشت.

لوهان همونطور که پشتش به سهون بود گفت:" میرم با شیومین حرف بزنم. نگران نباش بر می گردم. حالا بخواب."

لوهان یکم توقع داشت که کاپیتان دنبالش بیاد اما وقتی به عرشه رسید فهمید که کاپیتان قصد ترک اتاق رو نداره. خوشبختانه! اون قصد داشت یه چیزی رو چک کنه.

درحالی که به سمت اتاق شیومین و چن می رفت داشت به این فکر می کرد که اگر توی آپ پریده بود چقدر بد میشد...

فکر سرنوشت شیومین نابودش می کرد... و حتی نمی تونست بعدا دنبالش بگرده چون اگر این کار رو می کرد معلوم میشد که اکسو بوده که اون ها رو دزیده بود... و آخرین چیزی که لوهان ممکن بود بخواد این بود که خون افراد اون کشتی بیفته گردنش.

سهون اون رو دزیده بود، جونش رو تهدید کرده بود و بیشتر از چیزی که لوهان بخواد تصورش رو کنه آدم کشته بود اما لوهان یه قاتل نبود. اگر سهون بخاطر اون کشته میشد هرگز نمی تونست خودش رو ببخشه.

Pirate Prince * Hunhan Ver.Where stories live. Discover now