26.

1K 171 35
                                    


و ناگهان همه چیز برای لوهان به یه حالت بدی تبدیل شد و متوجه مزخرفاتی که داشت از دهنش خارج می شد شد. کلمات دیگه گفته شده بودن و لوهان داشت خودش رو از درون برای عکس العمل سهون آماده می کرد. مرد که کاملا از کلمات لوهان غافلگیر شده بود با حالتی از ناباوری توی چشم هاش به لوهان نگاه کرد.

سکوت برقرار شد و لوهان نگاهش رو از سهون گرفت و به سرش رو پایین انداخت. چرا داشت انقدر احمق میشد؟؟

کای با یه نیمه اخم سوت زد:" خُـــــــب..." و سعی کرد جو سنگین رو عوض کنه:" من یه ایده دارم. بیایید راجع به همدیگه بگیم که از چی هم خوشمون میاد و از چی خوشمون نمیاد!"

چن سریع از جا پرید" من موافقم! و خودم شروع می کنم!!! خب، کای... من از مهارت رقصت خوشم میاد اما از شلخته بودنت خوشم نمیاد. سوهو هیونگ من از اینکه تو راحت من رو می بخشی و اینکه بهم اهمیت میدی خوشم میاد اما از اینکه همش نگرانمی خوشم نمیاد. دی.او من عاشق دست پختتم اما گاهی وقت ها شبیه یه اهریمن میشی که میخواد منو بُکشه..."

" کریس هیونگ، من استایلت رو دوست دارم اما خوشم نمیاد که همش حواست هست من دارم چی می خورم! شیومین، من از شخصیتت، صورت خوشگلت و صدات خوشم میاد اما از این خوشم نمیاد که گاهی ترجیح میدی به جای من با لوهان صحبت کنی. منظورم اینه که من که خوش صدا ترم، نیستم؟! و سهون ! من عاشق صداتم اما وقتی بدون اینکه حتی خبر داشته باشی ترسناک میشی و دستور میدی هیچ خوشم نمیاد! آمم... لوهان ! لوهان من خوشم میاد که..."

کریس دستش رو به علامت سکوت بالا گرفت:" خب حالا! خیلیا موندن تند تر بگو!"

چن اخم بچگونه ای کرد:" لوهان هیونگ من از دلیری و شجاعتت خوشم میاد اما خوشم نمیاد که وقتی میتونی یه دعوا رو با سکوت تموم کنی بازم ادامه ش میدی." و بعد هم با یه تایید محکم با سرش عقب نشست.

لوهان که شوکه شده بود سریع گفت:" خب.. ممنونم؟" هیچوقت یادش نبود راجع به دلیر بودنش چیزی برای چن تعریف کرده باشه اما خب... این حقیقتی بود که همه می تونستن بفهمن. بهرحال اون یه شاهزاده بود.

خب چن زندگی اشراف و مواردش رو می شناخت. شایدم به این خاطر بود که لوهان از رفتار سهون شکست نخورده بود؟

سهون کنار لوهان با دهن بسته خندید و این باعث شد لوهان به سمتش بچرخه:" مشکلت چیه؟" لوهان از سهون پرسید البته می دونست که دلیلیش تمسخره.

سهون پوزخند زنان صاف نشست:" دلیری؟ هاهاها.چن تو داری تو چه قرنی زندگی می کنی؟ این لقب برای اشراف دیگه کاربردی نداره. بعلاوه من شک دارم که لوهان حتی بتونه یه شمیر رو تو دستش نگه داره."

لوهان که بهش توهین شده بود غرید:" می بخشید؟ من می دونم چطور شمشیر دست بگیرم و صد البته خیلی خوب هم بلدم چطور ازش استفاده کنم." و چشم غره رفت که صد البته تاثیری روی کاپیتان کشتی نداشت.

Pirate Prince * Hunhan Ver.Where stories live. Discover now