24.

5K 694 65
                                    

کشش (اشتیاق) | Crave

24

از دید جیمین

فریاد کشیدم:" قان... قان..."

و درحالی که روی زمین دراز می کشیدم با ماشین های موردعلاقم بازی کردم.

به نظر می رسید کوکی حس و حال بازی کردن نداره پس بعد حموم من اسباب بازی هام رو بیرون آوردم تا تنهایی بازی کنم. می تونستم از راهرو صداهایی رو بشنوم چون در اتاقم کاملا باز بود و صداها آرامش بخش بودن.

"مینی! دیگه وقت خوابه." با چشمای گرد شده بالا و نگاه کردم و جین هیونگ رو دیدم که بهم لبخند میزد.

لبام رو آویزون کردم:" نه! خسته نیستم."

اومد جلو و نفسش رو بیرون داد:" میخوای لباس خوابت رو تنت کنم؟"

بعد نگاهی به من که بعد از حموم فقط لباس زیر آریلم رو پوشیده بودم انداخت. آخه نظرم عوض شده بود و سرهمیم رو نپوشیده بودم.

سر تکون دادم:" نه، خوبه. میخوام بازی کنم."

درحالی که می نالید بلندم کرد و روی تخت گذاشتم:" میخوای واست خوراکی بیارم؟"

دست زدم و گفتم:" شیر شکلات و توت فرنگی!"

خندید و گفت:" باشه، الان میارم."

پنج ثانیه ایی سر جام نشسته بودم که یهو یادم اومد بهش نگفتم پاستیل میوه ایی هم میخوام!!!

بی توجه به اطرافم دنبالش از اتاق بیرون دوییدم و ناگهان به یه بدن سخت برخورد کردم. فریاد کشیدم و رو زمین افتادم که باعث شد زانوم درد بگیره. با چشمایی که توش اشک جمع شده بود بالا رو نگاه کردم و شاهزادم رو دیدم که باعث شد حتی بیشتر گریه کنم.

با گریه سعی کردم بلند بشم. اون اولش با شک نگاهم کرد و بعد کمکم کرد بایستم. از درد و خجالت نالیدم و سریع صورتم رو توی گردنش پنهان کردم. اون هم فقط بلندم کرد و به سمت حموم راه افتاد.

درحالی که من رو روی لبه ی وان می نشوند گفت:" باید بیشتر مراقب باشی!"

لب پایینم رو بیشتر آویزون کردم:" د... درد میکنه."

چشماش رو چرخوند و یکم پماد و چسب زخم رو از توی کمد درآورد. زانوم رو بیشتر تو بغلم فرو بردم و با حالت تدافعی گفتم:" نه! اول بوس!!!"

با آزردگی بهم زل زد و با ناله خم شد و زانوم رو بوسید. با خوشحالی لبخند زدم.

گفت:" بزار اول تمیزش کنم." و زانوم رو با یه دستمال نم دار تمیز کرد و بعد، دارو و چسب زخم رو روش چسبوند.

با خوشحالی به برچسب پرنسسی براق نگاه کردم و با خجالت زمزمه کردم:" ممنون یونی." و سرم رو پایین انداختم.

می تونستم نگاهش رو رو خودم حس کنم و به آرومی از بین موهام که جلوی صورتم ریخته بود بهش نگاه کردم. دیدم که داشت لبخند میزد.

Crave | Per TranslationWhere stories live. Discover now