کشش (اشتیاق) | Crave
62
از دید جونگ کوک
تهیونگ گفت:" بالاخره تونستی باهاش تماس بگیری؟"
نگاهی به چهره ی نگرانش انداختم، گوشی رو پایین آوردم سر به رد کردن تکون دادم:" نه. مستقیم میره رو پیام صوتی".
نفسش رو رها کرد:" اگر جین لحظه ی بدنیا آوردن بچه جیمین رواز دست بده هممون رو میکشه. چطور ممکنه ابنجوری گوشیش رو قطع کرده باشه؟ منظورم اینه که...درک میکنم. دلشون میخواد به ماه عسل فوق العاده داشته باشن، حقشون هم هست اما قضیه جیمین مهمه و واقعا به هیونگش احتیاج داره"!
تایید کردم. جیغ و گریه های جیمین تا اینجا هم شنیده میشد و یونگی هنوز نتونسته بود کار زیادی برای آروم کردنش انجام بده.
گفتم:" من خیلی میترسم. اگر یه اتفاق بدی بیوفته چی؟ جین همیشه مراقب ما بوده و فکر اینکه اینجا نباشه من رو میترسونه."
تهیونگ گفت:" نگران نباش جیمین یونگی رو داره. همه مون حمایتش میکنیم. تو هم ما رو داری کوکی، شک نکن ما مراقبت هستیم و هرچی رو که بخوای برات فراهم می کنیم." بهم یادآوری کرد و کنارم نشست، انگشت هاش رو توی موهام برد تا آرومم کنه.
به عقب تکیه دادم و نفسم رو رها کردم:" میدونم. منظورم اینه که...فکر کنم فقط یکم ترسیدم که قراره برگردم مدرسه. منظورم اینه که، نگران درامایی ام که وقتی برگردم منتظرمه. دوباره با شماها عادت کردنم، به بودن با جیمین و جین هیونگ. اینجوری خیلی احساس گم گشتگی میکنم."
گفت:" جونگ کوک؛ همه چیز درست میشه. تو که میدونی ما همیشه اینجا هستیم و منتظرت میمونیم. هر موقع هم که بخوای میتونی برگردی. همین الان هم میدونم که برای جین هیونگ اینجا موندی و پروازت دو روز دیگست."
با ناراحتی سر به تایید تکون دادم و اون ادامه داد:" ما خودمون می رسونیمت اونجا و وقتی برگشتی دوباره بهت خوشامد میدیم. میدونم که افتضاحه که جین تا اون موقع هنوز برنگشته؛ قطعا وقتی بفهمه هم به دنیا اومدن جیمین رو از دست داده هم رفتن تو رو، خیلی ناراحت میشه. میدونی که اگر می دونست حتما اینجا می بود اما الان تو ما رو داری که مواقع ترس بهت کمک کنیم."
بینیم رو بالا کشیدم و سرم رو روی سینش تکیه دادم و نگاهم رو به شکم گردش دوختم:" وقتی زمان بچه برسه چی؟ اون موقع دیگه وقت نداری."
اون سرش رو چرخوند چونم رو بالا کشوند تا بتونه به چشمام زل بزنه:" جونگ کوک ما همیشه برای تو وقت داریم. همونطور که الان من برای هوسوک وقت میزارم و اون هم برای من وقت میزاره. تو هم به همین اندازه تو این رابطه برامون مهمی پس اصلا نگران نباش باشه؟"
سر به تایید تکون دادم و اون به پایین خم شد و بوسیدم. واقعا نمیتونم تصمیم بگیرم که بین تهیونگ و هوسوک کدوم بهتر میبوسن؟ هردوتاشون فوق العادن و باعث میشن ضربان قلبم درحد دیوونگی بره بالا. هر دوشون رو خیلی دوست دارم.
YOU ARE READING
Crave | Per Translation
Fanfictionکشش (اشتیاق) | Crave مقدمه: جیمین، جونگ کوک و جین سه تا برادرن که هر سه هم تصادفا لیتل هستن. نامجون، هوسوک، تهیونگ و یونگی دوست های صمیمی و هم اتاقی اند که اتفاقا به خونه ی روبه روی همون اتاقی که این سه لیتل زندگی می کنن نقل مکان کردن و هیچ چ...