Crave | Per Translation

31.

کشش (اشتیاق) | Crave

31

از دید جین

" ددی!"

"..."

" ددی!"

"ددی! ددی! بلند شو!" خودم رو روی پای ددی رسوندم و شروع به بالا و پایین پریدن کردم تا بیدارش کنم.

نالید و دست هاش رو پشتم حلقه کرد تا متوقفم کنه:" بیبی! بیبی نکن."

و وقتی پشتم رو بهش مالیدم ناله ایی کرد و چشم هاش سریع باز شدن. با چشم های تاریکی بهم نگاه کرد:" بیبی چیــکار داری میکنی؟"

ریز ریز خندیدم:" خب ددی، بلند شو! بلند شو باهام بازی کن!"

یه نفس گرفت و چرخوندم تا زیرش باشم. بعد هم نفسش رو ها کرد و شروع به بوسیدن گردنم کرد. ناله کردم و چشم هام رو محکم بستم:"ددی! قلقلکم میاد."

دست هاش از کنار بدنم روی پهلوهام و زیر پیرهنم رفتن. وقتی لب هاش از کنار چونم به لب هام رسید، لبخند گشادی زدم و لب هام با عجله شروع به حرکت کردن. زبونش با عجله وارد دهانم شد و دور زبونم چرخید.

نفسم حبس شد و دست هام رو روی لباسش مشت کردم و نالیدم:" ددی!"

نفس هام تندتر شده بود و برای ذلیلی که ازش سر در نمیاوردم گفتم:" ددی! درد میکنه."

همون لحظه متوقف شد. نشست و صورتش رومالید:" چـ... چی درد میکنه جینی؟"

لب هام رو جمع کردم و با خجالت به پایین شلوارم اشاره کردم. با دیدنش، چشم هاش گرد شد و گفت:" اوه..."

گونم رو بوسید و کمکم کرد بلند بشم:" اوه متاسفم. قصد نداشتم انقدر خشن باهات رفتار کنم که تحریک بشی..."

سر به تایید تکون دادم و پاهام رو به هم فشار دادم، اما با این کار دردم بدتر شد.

نالیدم و اون متوجه ناراحتیم شد:" بیبی!میخوای ددی کمکت کنه؟"

تند تند سرتکون دادم و گفتم:" یه کاری کن بهتر بشه!"

ته گلوش با صدای عمیقی نالید و به آرامی شلوارم رو از پاهام پایین کشید. با خجالت دست هام را روی لباس زیر صورتی توری رو پوشوندم. از چیز بزرگی که زیر لباس زیرم بود ترسیده بودم.

ددی لب هاش رو لیسید، دست هام رو کنار زد و دست های خودش رو جایگزین کرد.

یکی از دست هاش رو توی لباسم برد و به خاطر برخورد انگشت هاش با محل خصوصیم و فشاری که وارد می کردن تکون های ریزی خوردم. چشم هام گرد شه بود و ترسیده بودم.

دستش رو روی عضوم بالا و پایین می کشوند و دست آزادش یک لحظه لباس زیرم رو تا روی زانو هام پایین کشید. لب هام رو محکم گاز گرفتم. شروع به ماساز دادن شکم و سینم کرد. چشم هام رو بستم و راحت دراز کشیدم.