Kiss me _Ed Sheeranزخم تویی ، مرهم تویی .
بین سقوط و آلودگی برای نجات فقط دست تو رو دیدم و گرفتم بی خبراز اینکه درد خود تو بودی ، دل سپردنی که مثل زخمی عمیق روی روح و جسمم بود. این عشقی که مثل انتظاری طولانی برای مرگ بود.
با این وجود شکسته و قلب خسته فقط یک چیز رو می خواستم ؛ تموم شه این این عذاب بی نهایتی ک شاید هر روز برای اتمامش دعا میکردم .
اما یک روز میون همه ی گریه ها و التماس هام برای رهایی از درد دوست داشتنت ، راه حل جلوی راهم گذاشته شد و من با خوشحالی و آغوش باز پذیرفتمش ؛دوست داشتن تو. این چرخه ی تموم ناشدنی درد و درمان.
آره ، هرچقدر هم عجیب به نظر بیاد درسته . زخم تویی ، مرهم هم ،
باز تویی ... .
....................................................
شکست ، غروری که هری مثل یک کوه بینمون ساخته بود شکست و همین جا جلوی چشمم فرو ریخت. لحظه ای فکر میکردم منتظر رسیدنش بودم ولی الان میدیدم آمادگی هیچچیزی رو نداشتم.
روی احساسی که بین ما به وجود اومده بود اسم نمیذاشتم ، اما هرچی که بود بر خلاف انتظارم اتفاق خوشحال کننده ای نبود.
مثل آدم تشنه ای که به یک لیوان آب خیره شده ، اما اجازه نداره بهش لب بزنه.
به نظر قلبم از این جملات هری راضی بود و به تندی میزد و تک تک سلول های بدنم پتانسیل عجیبی داشتن که به سمتش حرکت کنن . اما توی چشم هام یه چیزی بیشتر از همه مشخص بود و هری هم این حس رو ازشون خونده بود ؛
ترس.
_نمیخوای چیزی بگی ؟
ازم به آرومی پرسید و درموندگی توی صداش من روآزار میداد.
دست هام رو مشت کردم تا کنترلشون کنم ، نمیخواستم برخلاف دستورات مغزم عمل کنن.تمام کلمات قشنگی که بلد بودم به صف شده بودن تا یکی یکی خارج بشن ولی کی این اجازه رو بهم میداد ؟
_اگه میشد فردا حرف هام رو پس بگیرم میگفتمشون.
گفتم و به آرومی لبخند زدم .
فکرکنم کمی زور احساساتم به عقلم رسید چون یک قدم جلورفتم و اونقدر بهش نزدیک شدم که توی بغلش بودم فقط کافی بود دست هام رو دورش حلقه کنم.
لب هاش رو کنار گوشم حس کردم در حالی که صورتش رو بین موهام فرو کرده بود. صداش رو به نرمی و گوش نوازی شنیدم و نفس گرمش که به گوش و صورتم برخورد میکرد من رو سست کرده بود :
YOU ARE READING
Sneakers [H.S]
Fanfictionبه دنیا خوش اومدی ، رویا پردازی رو متوقف کن ، قصه ی تو از همین الان شروع میشه ، مراقب باش کتونی هات گلی نشن. [this story contains mature content , read it on your own risk] ...