End game_Taylor Swift ft Ed Sheeranانکار کردن هر چیزی که داره اطرافت اتفاق میفته ، فرقی توی اصل حضورشون ایجاد نمیکنه.
زندگی مثل خواب نیست ، نمیتونی نفسی از سر آسودگی بکشی وقتی متوجه حقیقی نبودن اطرافت شدی .
بارها و بارها میخوابی و بیدار میشی ، سعی میکنی بفهمی کجا قرار داری و در نهایت هیچ کدوم این ها به نتیجه نمیرسه.
تو میمونی و همه ی چیزهایی که آرزو میکردی خواب میبودن ، پس شروع میکنی به انکار کردنشون.«اما انکار کردن فرقی توی اصل حضورشون ایجاد نمیکنه».
..................................................
ماشین با سرعت حرکت میکرد و اگر میگفتم نترسیدم دروغ بود چون نمیتونستم به رانندگی کسی که حدود یک ساعت پیش یک بطری ودکا رو تنهایی تموم کرده بود اطمینان کنم.
_کجا میریم؟
از هری پرسیدم و سعی کردم واکنش هاش رو زیرنظر بگیرم.
ابروهای درهم کشیده شده و فک منقبض شده اش نشون میداد توی بهترین حالتش نیست.
دست راستش روی فرمون و آرنج دست چپش رو به لبه ی شیشه ی ماشین تکیه داد بود و انگشت اشاره اش روی لبش بود.بدون اینکه بهم نگاه کنه جواب داد :
_نمیدونم .
_برای کسی که نمیدونه داره کجا میره و مسته یکم سرعتت زیاده.
با لحن طلبکارانه م گفتم چون این چیزی نبود که من میخواستم باهاش سر و کله بزنم.
جوابی بهم نداد و همین دیوونه ترم میکرد. تحمل همه چی با وجود هری سخت بود ، تبدیل به یک آدم عصبی و بی طاقت شده بودم و این من رو رنج میداد.گفته بود ما قراره حرف بزنیم ولی تنها کاری که تا الان انجام داده بود توی سکوت رانددگی کردن و خیره شدن به خیابون خلوت و تمرکزش روی چیزی بود که من باز هم نمیدونستم چیه.
دوتا دستم رو محکم روی صورتم گذاشتم و نفس عمیقی کشیدم . دیگه کافی بود.
_بسه ... بسه ... یا همین الان ماشین رو نگه دار و بهم بگو چی توی سرت میگذره با من رو برسون خونه تا بدبختی های خودم تنها باشم.
صدام مثل جیغ از گلوم خارج شد و خودم از بلندیش تعجب کردم . تعجبم به سرعت تبدیل به ترس و شوک شد وقتی هری ماشین رو خیلی ناگهانی کنار خیابون نگه داشت طوری که صدای کشیده شدن چرخ هاش به گوشم رسید.
_چرا نمیتونی فقط ساکت بشینی و صبر کنی تا افکارم رومرتب کنم؟
مثل من داد زد و خب بیشتر از من تاثیرگذار بود.
از بلندی صداش به عقب پریدم و تقریبا به در ماشین چسبیده بودم.
ESTÁS LEYENDO
Sneakers [H.S]
Fanficبه دنیا خوش اومدی ، رویا پردازی رو متوقف کن ، قصه ی تو از همین الان شروع میشه ، مراقب باش کتونی هات گلی نشن. [this story contains mature content , read it on your own risk] ...