قلبم نمی تپید ، فقط عضله ای بودکه منقبض میشد.
کسی که تنهاست از آدمی به آدم دیگه ای پناه میاره و این موضوع وقتی فاجعه بار میشه که اون آدم ها انتخاب های اشتباه زندگیش باشن.
من از قسمت های سیاه زندگی خودم فرار کردم و زندگی رو غرق شدن توی مشکلات اون آدم اشتباه پیدا کردم.
آره، اگر زندگی یه داستان بود اون فرد شخصیت منفی این داستان میشد، مثل یه ناجی که نجاتت رو توی کور کردن چشم هات برای ندیدن تلخی های دور و برت میبینه.
مه غلیظی که دورت رو میگیره و از تمام دنیا جدات میکنه.
نه دیگه کسی رو میشناسی و نه جایی روبرای پناه آوردن داری.
با تمام این ها اگر از من بپرسید چرا مثل یه دیوانه میخوایش فقط یه جواب برای گفتن دارم ؛بعد از اون قلبم عضله ای که منقبض میشه نبود، بعد از اون قلبم می تپید.
............................................
سرم رو پایین انداخته بودم سعی می کردم خودم رو مشغول غذا خوردن نشون بدم.
از طرفی از سؤال های زیاد پدر ژاکوب در باره ی خودم و خانواده ام خسته بودم ،تقریبا همه چیز رو فهمیده بود،حتی بیماری مادرم.
از طرفی هم نمیخواستم با نگاه کردن به اطراف با نگاه های خصمانه ی بریجیت و لبخند مغرورانه ی ژاکوب رو به رو بشم._میتونم بپرسم چند وقته پسرم رو میشناسی سیلویا؟
با صدای پدر ژاکوب سرم رو بالا آوردم و بهش خیره شدم،میخواستم جوابش رو بدم ولی ژاکوب زود تر از من دست به کار شد.
_سیلویا همین امسال به انگلستان اومده و خب از وقتی اومده ما یجورایی هم رو میشناسیم.
دقیقا همون جوابی بود که من توی ذهنم داشتم،یعنی هری داشت.
پدر ژاکوب نگاه متفکری به پسرش انداخت و بعد اروم سرش رو به نشونه ی تایید تکون داد.
_خب بابا توی دانشگاه کسی نیست که سیلویا رو نشناسه.
بریجیت با لبخند احمقانه ای گفت و شونه اش را بالا انداخت.
ژاکوب چنگالش رو توی بشقابش انداخت و با عصبانیت به بریجیت نگاه کرد.
_خب توزیبایی،قطعا دلیل محبوبیتت همینه.
پدر ژاکوب گفت به من خیره شد.
_آقای ...بیل ،من ...
نذاشت حرفم رو تموم کنم .
_میتونی ارنست صدام کنی
سرم رو تکونی دادم و ادامه ی حرفم رو زدم.
_آقای ...ارنست قطعا هر کسی پسرتون رو میشناسه من رو هم میشناسه، نمیتونم منکر این بشم ،من فقط سعی میکنم همه بدونن من و ژاکوب با همیم.

VOUS LISEZ
Sneakers [H.S]
Fanfictionبه دنیا خوش اومدی ، رویا پردازی رو متوقف کن ، قصه ی تو از همین الان شروع میشه ، مراقب باش کتونی هات گلی نشن. [this story contains mature content , read it on your own risk] ...